(پارت۵۶)

شوگا:البته!
شوگا اهنگ رو ذخیره کرد و بعد اون رو پلی کرد...
ا/ت:اما..میشه اهنگ خودم رو بیاری لطفا؟
جونگ کوک:ها؟
شوگا:اهنگ خودته ا/ت.
ا/ت:واقعا؟ولی انگار اصلا شبیه صدای من نیست.
جونگ کوک:مثل اینکه خودتم باورت نمیشه ا/ت.
ا/ت دیگه حرفی نمیزد و فقط داشت به اهنگ گوش میداد و مثل اینکه واقعا صدای خودشو دوست داشت!
بعد از تموم شدن اهنگ:
ا/ت:افرین ا/ت!!!!موفق شدی!!
بعد هم خودشو بغل کرد!
جونگ کوک و شوگا به هم نگاه کردن و خندیدن نه به خاطر مسخره کردن ا/ت،به خاطر اینکه فهمیدن ا/ت خودش رو با تمام وجود دوست داره!و این برای ادامه راه موسیقی ا/ت خیلی مهم بود!
شوگا:خب..فکر میکنم فقط شامه!
جونگ کوک:من غذا سفارش میدم ایندفعه مهمون من!
از اتاق موسیقی‌بیرون اومدن،رفتن توی پذیرایی و روی مبل نشستن و منتظر غذا موندن.
شوگا:ا/ت چجوری با بنگتن آشنا شدی؟
ا/ت:خب...من توی ایران دوستای زیادی داشتم که یکی از دوستام شماهارو خوب می‌شناخت و واقعا علاقه‌مند بود!که دیدن یه سریال رو به من پیشنهاد کرد،من هم اونقدر اون سریال رو دوست داشتم که روزی چند قسمت از اون رو میدیدم بعد از دیدن این سریال یکی از بازیگرانش رو به شدت دوست داشتم که فهمیدم ایدل کیپاپه بعد از اینکه طرفداراشون شدم رفتم تا بهتر بشناسمشون که همش با گروهی به اسم بی تی اس برخورد میکردم!کنجکاو شدم و رفتم....