نفرت و عشق 🖤❤️ ⁹

«ا.ت ویو»
وسطای فیلم خوابم برد سرم را روی شونه شوگا گذاشتم یک دفعه در با صدای خیلی بلند باز و بسته شد فهمیدم لیسا هست آمدم بهش فحش بدم دیدم داره گریه می‌کنه می‌ره اتاق ولی رفت اتاق من و شوگا رفتم پیشش دیدم زانو هاشو گرفته داره گریه می‌کنه رفتم بغلش کردم گفتم چرا گریه می‌کنی اونی ( لیسا @ ا.ت&)
@ منو هق سوهو کات کردیمم
& چی ! تو که گفتی عاشقشی چی شد
@ من هنوزم عاشقشم دعوا کردیم
& یعنی حاضری دوباره بهش برگردی
@ من بدون اون نمیتونم زندگی کنم ولی اون انگار می‌تونه💔😢
& من به شوگا میگم اوکی کنه دیگه گریه نکن باشه
@ ب ب باشه فقط یک سوال
& بپرس
@ من میشه امشب یعنی تا موقعی که اوکی بشیم پیشت بخوابیم
& ببخشید ولی من می‌خوام پیش شوگا باشم
@ آها اوکی 😕 واقعاً اونی بدی هستی 😢
& اونی گریه نکن شوخی کردم خواستم حسی که همش میگفتی من می‌خوام پیش سوهو بشینم را بهت نشون بدم
@ خیلی بدی😂
& می‌دونم من میرم تو برو حموم من به شوگا هم میگم
@ باشه اونی دوست دارم
( بغلت کرد و لپتو بوسید تو هم همین کارو کردی) رفتی پیش شوگا همه چی را گفتی حتی گفتی نمیتونی پیشش بخوابی گفت اوکی میکنم این مسئله را من باید پیش تو بخوابم یعنی حل میکنم حداقل امشب نتونیم بخوابیم پیش هم ولی بقیه روزا نه نمیشه خندیدی و گفتی باشه شوگا رفت دنبال سوهو تو هم با لیسا فیلم دیدین لیسا یک دفعه وسطای فیلم گریه کرد گفتی چرا گریه می‌کنی گفت دلم برای سوهو تنگ شدههه😭
گفتی قول میدم شوگا پیداش می‌کنه ارومش می‌کنه میازتش پیشت
لیسا گفت تو بهترین دوستی بودی تا الان داشتم 🥺 حتی از سوهو هم بهتری
تو گفتی تو هم همینطور دوباره فیلم را دیدید
لیسا بغلت می‌کنه و بقیه فیلم را می‌بینید