پارت ۲فیک پرسی و جنا کپشن(ادامه)
بعد فیلمبرداری ساعت ۶غروب جنا:«وای الان چیکار کنم ماشین نیاوردم.»
پرسی:«من ببرمت.» جنا:«مرسی،اگه زحمتت نمیشه.» پرسی:«پس بیا بریم.» در ماشین:
پرسی:«من فردا یه مهمونی دارم میای.». جنا:«آره.»
پرسی:«امشب میای خونه من که فردا چون ساعت۱۲بعدداز ظهر مهمونیه بیای خونم عالیه تا پنج صبح فیلم میبینیم حرف میزنیم منم از تنهایی در میام بعد چهار روز فیلم برداری یک هفته استراحت دادن چون تا دیر وقت بودیم پس توام بیا تا من خونه تنها نباشم.». جنا:«حتما.». پرسی:«عالیه» رسیدن خونه. پرسی فرندز گذاشت .
سریال خیلی خندهدار بود ولی خب اگه دیده باشیدش یه جا هاییش هم برای بالای۱۸ساله یهو وقتی مونیکا و چندلر(شخصیت های فیلم)حرف زدن صحبتشون درباره س°ک°س شد پرسی تا اومد بزنه جلو کلمه رو گفت و هردوتاشون سرخ شدن. پرسی:«ببخشید جنا من.....نمیدونم..چی...بگم» جنا:«اشکال نداره که فیلمرو که تو ننوشتی تازه عیبی نداره که عزیزم چیزه عادیه س°ک°س »
پرسی:«آره عیبی نداره کهـهـهـهـهـ» پرسی آب عو از رو میز برداشتو خورد آروم آروم دروغ میگفت اون خیلی خجالت کشیده بود. تا ساعت ۵صبح فیلم دیدن و حرف زدن و بعدش جنا رفت لباس خوابی که همهجا باخودش میبرد رو بپوشه وقتی پوشید رفت سمت پرسی دید قیافش یه جوری شده داره به اتاقش نگاه میکنه پرسی:«ببخشید جنا ولی تو این خونه به این بزرگی یه اتاق و یه تخت داریم.»
جنا:«یه ایده تو سه تا گزینه میتونی تو دشک بزاری یه جا دیگه بخوابی یا من اینکارو بکنم یا رو تختت بخوابیم»
پرسی :«چون اینطوری هم من هم تو راحت تریم رو تختم بخوابیم»
خیلی پارت بعد جالبه حمایت کنید بزارم
دستم شکست خیلی وقت گذاشتم.........
پرسی:«من ببرمت.» جنا:«مرسی،اگه زحمتت نمیشه.» پرسی:«پس بیا بریم.» در ماشین:
پرسی:«من فردا یه مهمونی دارم میای.». جنا:«آره.»
پرسی:«امشب میای خونه من که فردا چون ساعت۱۲بعدداز ظهر مهمونیه بیای خونم عالیه تا پنج صبح فیلم میبینیم حرف میزنیم منم از تنهایی در میام بعد چهار روز فیلم برداری یک هفته استراحت دادن چون تا دیر وقت بودیم پس توام بیا تا من خونه تنها نباشم.». جنا:«حتما.». پرسی:«عالیه» رسیدن خونه. پرسی فرندز گذاشت .
سریال خیلی خندهدار بود ولی خب اگه دیده باشیدش یه جا هاییش هم برای بالای۱۸ساله یهو وقتی مونیکا و چندلر(شخصیت های فیلم)حرف زدن صحبتشون درباره س°ک°س شد پرسی تا اومد بزنه جلو کلمه رو گفت و هردوتاشون سرخ شدن. پرسی:«ببخشید جنا من.....نمیدونم..چی...بگم» جنا:«اشکال نداره که فیلمرو که تو ننوشتی تازه عیبی نداره که عزیزم چیزه عادیه س°ک°س »
پرسی:«آره عیبی نداره کهـهـهـهـهـ» پرسی آب عو از رو میز برداشتو خورد آروم آروم دروغ میگفت اون خیلی خجالت کشیده بود. تا ساعت ۵صبح فیلم دیدن و حرف زدن و بعدش جنا رفت لباس خوابی که همهجا باخودش میبرد رو بپوشه وقتی پوشید رفت سمت پرسی دید قیافش یه جوری شده داره به اتاقش نگاه میکنه پرسی:«ببخشید جنا ولی تو این خونه به این بزرگی یه اتاق و یه تخت داریم.»
جنا:«یه ایده تو سه تا گزینه میتونی تو دشک بزاری یه جا دیگه بخوابی یا من اینکارو بکنم یا رو تختت بخوابیم»
پرسی :«چون اینطوری هم من هم تو راحت تریم رو تختم بخوابیم»
خیلی پارت بعد جالبه حمایت کنید بزارم
دستم شکست خیلی وقت گذاشتم.........
۳.۶k
۱۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.