سیاه سفید قلبم
انگشت اشارشو سمت یک گوشه برد نگاهی به اونجا انداختم ععه سیاوش و کوروش اینجا چی میخان
_مطمئنی اونان
=اره
_نمیخاید بیاید خودم دخلشو میارم
باید نقش بازی میکردم سمت میزشون رفتم نگاهشون به من افتاد
_ببینید وقت ندارم باید نقش بازی کنید هر دوتا تون
کوروش: چرا
_بعدا بتون میگم
کوروش: باشه
دستمو رو میزشون کوبیدم و با صدای بلند لب زدم
_شما ها بودین که رفیق منو سر کار گذاشتید
سیاوش: صداتو بیار پایین
_نیارم
=رو عصابه من بازی نکن ها
_میخام بازی کنم با اون اعصابت میخای چه غلطی کنی
پارت جدید ♡
حمایت کنید قشنگا🖤❤
_مطمئنی اونان
=اره
_نمیخاید بیاید خودم دخلشو میارم
باید نقش بازی میکردم سمت میزشون رفتم نگاهشون به من افتاد
_ببینید وقت ندارم باید نقش بازی کنید هر دوتا تون
کوروش: چرا
_بعدا بتون میگم
کوروش: باشه
دستمو رو میزشون کوبیدم و با صدای بلند لب زدم
_شما ها بودین که رفیق منو سر کار گذاشتید
سیاوش: صداتو بیار پایین
_نیارم
=رو عصابه من بازی نکن ها
_میخام بازی کنم با اون اعصابت میخای چه غلطی کنی
پارت جدید ♡
حمایت کنید قشنگا🖤❤
۲.۰k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.