تــــک پارتی تهیونگ
تــــک پارتی تهیونگ
مــــوضوع: بخاطر کارای شرکت بهت کم توجهی میکرد
امشب سالگرد ازدواجمون قرار بود شام بریم ی رستوران شیک جشن بگیریم ولی خب...
امشب هم کارای شرکت زیاد بود ولی من خودم میرم شرکت سورپرایزش میکنم شاید خوشحال بشه:)
ی کیک خیلی خوشگل خریدم رفتم داخل شرکت هیچ کارمندی نبود شمعا رو روشن کردم و به طرف اتاق کار تهیونگ...
در زدم رفتم داخل
_ (علامت تهیونگ)
+ (علامت ات)
_ گمشو بیرون "فریاد"
از ترس کیک از دستم افتاد
_ ا..ات تویی ببخشید من..
با عجله دوییدم و از شرکت رفتم بیرون
_ ات صبر کن "بلند"
نشستم رو تخت کلی گریه کردم
حدودا ۲۰ دقیقه بعد تهیونگ اومد خونه
_ ات چرا..چرا گریه میکنی من معذرت میخوام
اروم بغلم کرد
_ ببخش خوشگلم من عصبی بودم سرت داد زدم
اشکامو پاک کردم
+ بیا بخوابیم فراموشش کن
_ منو بخشیدی؟
+ اوهوم
یکی محکم لپمو بوس کرد و تو بغلش فشرد...
پایان:)
نظرتون راجب اولین فیکم؟
مــــوضوع: بخاطر کارای شرکت بهت کم توجهی میکرد
امشب سالگرد ازدواجمون قرار بود شام بریم ی رستوران شیک جشن بگیریم ولی خب...
امشب هم کارای شرکت زیاد بود ولی من خودم میرم شرکت سورپرایزش میکنم شاید خوشحال بشه:)
ی کیک خیلی خوشگل خریدم رفتم داخل شرکت هیچ کارمندی نبود شمعا رو روشن کردم و به طرف اتاق کار تهیونگ...
در زدم رفتم داخل
_ (علامت تهیونگ)
+ (علامت ات)
_ گمشو بیرون "فریاد"
از ترس کیک از دستم افتاد
_ ا..ات تویی ببخشید من..
با عجله دوییدم و از شرکت رفتم بیرون
_ ات صبر کن "بلند"
نشستم رو تخت کلی گریه کردم
حدودا ۲۰ دقیقه بعد تهیونگ اومد خونه
_ ات چرا..چرا گریه میکنی من معذرت میخوام
اروم بغلم کرد
_ ببخش خوشگلم من عصبی بودم سرت داد زدم
اشکامو پاک کردم
+ بیا بخوابیم فراموشش کن
_ منو بخشیدی؟
+ اوهوم
یکی محکم لپمو بوس کرد و تو بغلش فشرد...
پایان:)
نظرتون راجب اولین فیکم؟
۲۶۱
۰۲ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.