bittre and sweet
bittre and sweet
part29
تهیونگ:از توی امارت زدم بیرون
تهیونگ:نگهبان برو ماشین مشکی منو بیار
نگهبان:چشم، اما ارباب همه ماشین هاتون مشکی هستن
تهیونگ:خب برو یکیشون بیار دیگه
نگهبان:چشم
نگهبان ماشینو آورد(اسلاید دوم)
تهیونگ رفت سوار شد
نگهبان:ارباب نمیخواستید راننده بیاد
تهیونگ:نه میخوام تنها باشم
نگهبان:چشم ارباب
تهیونگ رفت
تهیونگ:خوبه برم بار
تهیونگ رسید به بار
تهیونگ:یه الکل ۹۵ درصد
گارسون:چشم
تهیونک کل یه شیشه رو خورد
تهیونگ ویو
یه چندتا دختر هرزه هی خودشونو میمالوندن بهم اصن ازشون خوشم نیومد(داداش میخوای خوشت بیاد؟)
تهیونگ خیلی حالش بد بود ولی میتونس راه بره اصن تو حالش نبود که
تهیونگ:آهای جانگ بدو بیا دنبالم
جانگ:ارباب چیزی شده
تهیونگ:یااا گفتم بیا دنبالم
جانگ :ارباب الان کجا.
تهیونگ قطع کرد
جانگ ویو
ارباب یجوری حرف میزد حتما خیلی مست کرده
میدونم کجا رفته رفته همون بار همیشگی
زود یه تاکسی رفتم دم همون بار دیدم ارباب خوابیده روی زمین زود بلندش کردم چون یه ریموت خودم داشتم زود در ماشین باز کردم ارباب رو گذاشتم صندلی عقب و حرکت کردم
...
🕊️✌🏻
part29
تهیونگ:از توی امارت زدم بیرون
تهیونگ:نگهبان برو ماشین مشکی منو بیار
نگهبان:چشم، اما ارباب همه ماشین هاتون مشکی هستن
تهیونگ:خب برو یکیشون بیار دیگه
نگهبان:چشم
نگهبان ماشینو آورد(اسلاید دوم)
تهیونگ رفت سوار شد
نگهبان:ارباب نمیخواستید راننده بیاد
تهیونگ:نه میخوام تنها باشم
نگهبان:چشم ارباب
تهیونگ رفت
تهیونگ:خوبه برم بار
تهیونگ رسید به بار
تهیونگ:یه الکل ۹۵ درصد
گارسون:چشم
تهیونک کل یه شیشه رو خورد
تهیونگ ویو
یه چندتا دختر هرزه هی خودشونو میمالوندن بهم اصن ازشون خوشم نیومد(داداش میخوای خوشت بیاد؟)
تهیونگ خیلی حالش بد بود ولی میتونس راه بره اصن تو حالش نبود که
تهیونگ:آهای جانگ بدو بیا دنبالم
جانگ:ارباب چیزی شده
تهیونگ:یااا گفتم بیا دنبالم
جانگ :ارباب الان کجا.
تهیونگ قطع کرد
جانگ ویو
ارباب یجوری حرف میزد حتما خیلی مست کرده
میدونم کجا رفته رفته همون بار همیشگی
زود یه تاکسی رفتم دم همون بار دیدم ارباب خوابیده روی زمین زود بلندش کردم چون یه ریموت خودم داشتم زود در ماشین باز کردم ارباب رو گذاشتم صندلی عقب و حرکت کردم
...
🕊️✌🏻
۳.۷k
۲۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.