part 95
#part_95
#فرار
دست به بینیش میکشید اونقدر رو اعصابش بارفیکس رفتم که یهو اعصابش خورد شد نشست رو تخت چشماشم نیمه باز اول یکم عین خنگا خیره شد به صورت خوشگلم اقا تا یکم شناسایی کرد یه دادی کشید بیا و ببین از جیغ من بنفش تر اصلا چشاش گشاد شده بودا حالا منو میگین همچین از داد ناگهانیش جیغ زدم کل خونه لرزید حالا شرایطو داشته باشین اون داد میزد من جیغ یکم که بررسی کردیم چی به چیه یهو دوتاموم ساکت شدیم سریع اباژور کنار تختو روشن کرد منم دیدم الان میخورتم تند پریدم اونور تخت نشستم چراغو روشن کرد تا دوباره قیافه منو دید باز داد زد و با وحشت نگام کرد ینی داشتم از خنده پتورو گاز میزدم
بریده بریده میگفتم:
-واییی...خدا....چقد...خندیدم...حالا کی..... بی جنبس
یهو دیدم قیافش شد عین میرغضب پتورو از خودش زد کنار پاشد بیاد دنبالم منم سریع اومدم از تخت پایین حالا دوتامون دور تخت میچرخیدیم اون تهدید میکرد
- بگو غلط کردم
-ارسلان در خواب بیند پنبه دانه
تا اینو گفتم با یه پرش بلند رسید بهم
جیغ زدم و خواستم در برم که با دوتا دستاش قفلم کرد به کمد پشت سرم چسبوندم به کمد و جلوم ایستاد نیشمو بستم و قیافمو مظلوم کردم سا خدا فاتحم خوندست
دندوناشو بهم سایید و تو فاصله ی خیلی نزدیک از صورتم گفت
- چه غلطی کردی ؟؟
ای زورم اومد پرو اول خودش شروع کرداااا ناخوداگاه زبونه درازم فعال شد
- همون غلطی که تو کردی
یا خدا صورتش شده بود عین میرغضب چه شکری خوردم رگ گردنش زده بود بیرون و متورم شده بود خو چیکار کنم؟؟ میخواستم تلافی کنم اب دهنمو به زور قورت دادم و گفتم :
- چ...چیزه .. کتی جو..
- نمیان !
به معنای واقعی خفه شدمخشم اژدها اخه چرا نمیان
شانس منه اصلا کجا موندن
هی دیگ حرفی ندارم من خودمم خیلی شیطونم🥺😂
#فرار
دست به بینیش میکشید اونقدر رو اعصابش بارفیکس رفتم که یهو اعصابش خورد شد نشست رو تخت چشماشم نیمه باز اول یکم عین خنگا خیره شد به صورت خوشگلم اقا تا یکم شناسایی کرد یه دادی کشید بیا و ببین از جیغ من بنفش تر اصلا چشاش گشاد شده بودا حالا منو میگین همچین از داد ناگهانیش جیغ زدم کل خونه لرزید حالا شرایطو داشته باشین اون داد میزد من جیغ یکم که بررسی کردیم چی به چیه یهو دوتاموم ساکت شدیم سریع اباژور کنار تختو روشن کرد منم دیدم الان میخورتم تند پریدم اونور تخت نشستم چراغو روشن کرد تا دوباره قیافه منو دید باز داد زد و با وحشت نگام کرد ینی داشتم از خنده پتورو گاز میزدم
بریده بریده میگفتم:
-واییی...خدا....چقد...خندیدم...حالا کی..... بی جنبس
یهو دیدم قیافش شد عین میرغضب پتورو از خودش زد کنار پاشد بیاد دنبالم منم سریع اومدم از تخت پایین حالا دوتامون دور تخت میچرخیدیم اون تهدید میکرد
- بگو غلط کردم
-ارسلان در خواب بیند پنبه دانه
تا اینو گفتم با یه پرش بلند رسید بهم
جیغ زدم و خواستم در برم که با دوتا دستاش قفلم کرد به کمد پشت سرم چسبوندم به کمد و جلوم ایستاد نیشمو بستم و قیافمو مظلوم کردم سا خدا فاتحم خوندست
دندوناشو بهم سایید و تو فاصله ی خیلی نزدیک از صورتم گفت
- چه غلطی کردی ؟؟
ای زورم اومد پرو اول خودش شروع کرداااا ناخوداگاه زبونه درازم فعال شد
- همون غلطی که تو کردی
یا خدا صورتش شده بود عین میرغضب چه شکری خوردم رگ گردنش زده بود بیرون و متورم شده بود خو چیکار کنم؟؟ میخواستم تلافی کنم اب دهنمو به زور قورت دادم و گفتم :
- چ...چیزه .. کتی جو..
- نمیان !
به معنای واقعی خفه شدمخشم اژدها اخه چرا نمیان
شانس منه اصلا کجا موندن
هی دیگ حرفی ندارم من خودمم خیلی شیطونم🥺😂
۲.۰k
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.