هانی بال پارت سیزدهم
( اسلاید دوو فقط تیشرت و یه شلوارک ا.ت پوشیده )↓
ا.ت ویو
به ساعت نگاه میکردم ساعت پنج صبح بود و من هر دقیقه زیر دلم تیر میکشید از شروع کارش تا الان فقط گریه میکردم و جیغ میکشیدم ص..صدام درنمیومد
پشت سرم خوابیده بود و ملافه کاملا خونی بود هق هق میزدم که توی خودم جم شدم و ملافه کشیدم رو خودم
- ک..کوکی کجایی
+ زر نزن و بخواب ( با خوابآلودگی)
- خ.. خفه شو هق
هیچ صدایی ازش نیومد انقد که براش مهم نیست چه بلایی سر دخترا میاد قطعاً گریه هام مهم نبودن
چشام داغ بودن از گریه و از خستگی ولی اگ میخوابیدم نفسم قطع میشد نمیخواستم قبل گفتن حرفام به کوکی بمیرم پس تا صبح بیدار بودم و زیر دلمو ماساژ میدادم
صبح ساعت ۱۱ -
- ساعت یازدهه ا..اماده شم برم پ..پیش تریسا
+ کدوم گوری میری
- ح..حرف دهنت..تو بفهم
( ا.ت از فشار روحی لکنت گرفته )
+ درست حرف بزن ببینم
- ن..نمیتونم ه..هم..همش تقصیر توعه
بلند شدم به سختی خودمو به حموم رسوندم و توی وان حموم نشستم و گریه میکردم
- ا.. انتقاممو میگیرم ق..قول میدم
بعد از یه ساعت از حموم اومدم بیرون زیر دلم نسبتا بهتر بود جوری که بتونم راه برم
با حوله سریع رفتم اتاقی که اونروز خدمتکار نشونم داده بود
ساکو برداشتم و لباسمو انتخاب کردم و پوشیدمش
موهامو سشوار زدم و با گیره بالا سرم بستم و با دیدن رد کبودیا و دندوناش روی گردن و ترقوم گریم گرفت حتی رد شلاقاش هم بودن.. میسوختن خیلی
بی توجه بهشون رفتم روی تخت و جم شدم
کوک ویو
~ من برگشتمم ا.ت جونمم
هیچ صدایی نیومد..
~ ا.تت؟ عشق خر برادرش کجایی
از نگرانی سریع اجومارو صدا زدم که با ناراحتی اومد پیشم
اجوما : ا.ت رو بردن
~ کی؟ کجا؟؟ چه زمانی؟؟ اجوما حرف بزن ا.ت خوبه؟
اجوما : قرار داد بست با رییس جمهور الان رییسش همون مشتری شماست کی بود؟ تهیون؟
~ تهیونگ. اون اشغال عوضی
سریع رفتم سمت اتاقم و از تو کشو پارچه ای برداشتم و تفنگی رو برداشتم
~ به ا.ت قول داده بودم بزارمش کنار ولی نیازش دارم الان..
و ... ...
شرط بالای ۱۵ تا لایک
۱۰ تا کامنت
شرط کم گفتم چون میخوام پیج زیر
@masihuir رو فالو کنید فیک مینویسه و از من بهتر.
ا.ت ویو
به ساعت نگاه میکردم ساعت پنج صبح بود و من هر دقیقه زیر دلم تیر میکشید از شروع کارش تا الان فقط گریه میکردم و جیغ میکشیدم ص..صدام درنمیومد
پشت سرم خوابیده بود و ملافه کاملا خونی بود هق هق میزدم که توی خودم جم شدم و ملافه کشیدم رو خودم
- ک..کوکی کجایی
+ زر نزن و بخواب ( با خوابآلودگی)
- خ.. خفه شو هق
هیچ صدایی ازش نیومد انقد که براش مهم نیست چه بلایی سر دخترا میاد قطعاً گریه هام مهم نبودن
چشام داغ بودن از گریه و از خستگی ولی اگ میخوابیدم نفسم قطع میشد نمیخواستم قبل گفتن حرفام به کوکی بمیرم پس تا صبح بیدار بودم و زیر دلمو ماساژ میدادم
صبح ساعت ۱۱ -
- ساعت یازدهه ا..اماده شم برم پ..پیش تریسا
+ کدوم گوری میری
- ح..حرف دهنت..تو بفهم
( ا.ت از فشار روحی لکنت گرفته )
+ درست حرف بزن ببینم
- ن..نمیتونم ه..هم..همش تقصیر توعه
بلند شدم به سختی خودمو به حموم رسوندم و توی وان حموم نشستم و گریه میکردم
- ا.. انتقاممو میگیرم ق..قول میدم
بعد از یه ساعت از حموم اومدم بیرون زیر دلم نسبتا بهتر بود جوری که بتونم راه برم
با حوله سریع رفتم اتاقی که اونروز خدمتکار نشونم داده بود
ساکو برداشتم و لباسمو انتخاب کردم و پوشیدمش
موهامو سشوار زدم و با گیره بالا سرم بستم و با دیدن رد کبودیا و دندوناش روی گردن و ترقوم گریم گرفت حتی رد شلاقاش هم بودن.. میسوختن خیلی
بی توجه بهشون رفتم روی تخت و جم شدم
کوک ویو
~ من برگشتمم ا.ت جونمم
هیچ صدایی نیومد..
~ ا.تت؟ عشق خر برادرش کجایی
از نگرانی سریع اجومارو صدا زدم که با ناراحتی اومد پیشم
اجوما : ا.ت رو بردن
~ کی؟ کجا؟؟ چه زمانی؟؟ اجوما حرف بزن ا.ت خوبه؟
اجوما : قرار داد بست با رییس جمهور الان رییسش همون مشتری شماست کی بود؟ تهیون؟
~ تهیونگ. اون اشغال عوضی
سریع رفتم سمت اتاقم و از تو کشو پارچه ای برداشتم و تفنگی رو برداشتم
~ به ا.ت قول داده بودم بزارمش کنار ولی نیازش دارم الان..
و ... ...
شرط بالای ۱۵ تا لایک
۱۰ تا کامنت
شرط کم گفتم چون میخوام پیج زیر
@masihuir رو فالو کنید فیک مینویسه و از من بهتر.
۸.۷k
۰۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.