سناریو
ازدواج اجباری
پارت 22
یک ساعت گذشت اما ا. ت تو این یکساعت هیچی نگفت خدایا
جونگ کوک: ا. ت من چیکار کنم باهام خوب میشی
ا. ت: ...........
جونگ کوک: ا. ت...
ا. ت: هیس من حتی اگه ببخشم فراموش نخواهد کرد
اذیت نکن میخوام استراحت کنم شب شیفت دارم
جونگ کوک: ا. ت. .. .....
ا. ت: هیس
جونگ کوک: انقد برات بی معنا شدم...
ا. ت: انقد برات بی ارزش شدم که منو کبود کردی
کتابشو گذاشت کنار
ا. ت: من هزارتا کار خونه مادر و پدرم کردم نزدیک بود خونه به آتیش بکشم
هیچی نگفتن بعد تو منو بخاطر یه عکس که حتی صبر نکردی چیزی بگم زدی
تو اینطوری میخواستی ازم مراقبت کنی ها، بگو منتظر جوابمم
جونگ کوک: ا. ت من بد متوجه شدم ....
ا. ت: میدونی چیه اگه تنهایی زندگی میکردم خیلی راحت تر بودم
جونگ کوک: ا. ت کجا میری
ا . ت: سرکار
ا. ت رفت سرکار حالا چیکار کنم ، برم پیش اعضا تا نظربدن
رفتم پیش اعضا
داستان براشون تعریف کردم
تهیونگ: ریدی تا کمر
جیمین: چیکار میخوای بکنی
جونگ کوک: اومد تا از شما نظر خواهی کنم
جین: ببرش رستوران
نامجون : قبلش ببرش براش خرید کن
شوگا: جوری که این ریده بعید میدونم این کار جواب بده
جونگ کوک: خداحافظ
اعضا: خداحافظ
امشب باید تنهایی سر کنم تا ا. ت بیاد
پارت 22
یک ساعت گذشت اما ا. ت تو این یکساعت هیچی نگفت خدایا
جونگ کوک: ا. ت من چیکار کنم باهام خوب میشی
ا. ت: ...........
جونگ کوک: ا. ت...
ا. ت: هیس من حتی اگه ببخشم فراموش نخواهد کرد
اذیت نکن میخوام استراحت کنم شب شیفت دارم
جونگ کوک: ا. ت. .. .....
ا. ت: هیس
جونگ کوک: انقد برات بی معنا شدم...
ا. ت: انقد برات بی ارزش شدم که منو کبود کردی
کتابشو گذاشت کنار
ا. ت: من هزارتا کار خونه مادر و پدرم کردم نزدیک بود خونه به آتیش بکشم
هیچی نگفتن بعد تو منو بخاطر یه عکس که حتی صبر نکردی چیزی بگم زدی
تو اینطوری میخواستی ازم مراقبت کنی ها، بگو منتظر جوابمم
جونگ کوک: ا. ت من بد متوجه شدم ....
ا. ت: میدونی چیه اگه تنهایی زندگی میکردم خیلی راحت تر بودم
جونگ کوک: ا. ت کجا میری
ا . ت: سرکار
ا. ت رفت سرکار حالا چیکار کنم ، برم پیش اعضا تا نظربدن
رفتم پیش اعضا
داستان براشون تعریف کردم
تهیونگ: ریدی تا کمر
جیمین: چیکار میخوای بکنی
جونگ کوک: اومد تا از شما نظر خواهی کنم
جین: ببرش رستوران
نامجون : قبلش ببرش براش خرید کن
شوگا: جوری که این ریده بعید میدونم این کار جواب بده
جونگ کوک: خداحافظ
اعضا: خداحافظ
امشب باید تنهایی سر کنم تا ا. ت بیاد
۲۱.۹k
۰۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.