V... RHS:
V... RHS:
دیانا: از وقتی برگشته بودیم امارت ارسلانمنو کشونده بود تو اتاق و هیچی نمیگف
دیانا: ارسلان چیزی شده
ارسلان: تا الان کجا بودی
دیانا: گفتم که با دخترا رفته بودیم پاساژ و بعدشم رفتیم کافه و اومدیم اینجا
ارسلان: اینقدر دیرر
دیانا: ارسلان اذیت نکن دیگه
ارسلان: دیانا حیف که امروز اینجاییم وگرنه
دیانا: وگرنه چی
ارسلان: هوفف هیچی
دیانا: ارسلااننننن
ارسلان: جانم
دیانا: میشه برام یه کاری کنی
ارسلان: جونم بگو
دیانا: برای امشب یه طبقه ویژه از کافه رو اجاره کنی
ارسلان: واسه چی
دیانا: یه سوپرایز دارم برات و گفتم حالا یه شب با بچه ها پیش هم باشیم
ارسلان: باشه از ساعت چند تا چند ؟
دیانا: از ۶ تا ۱۰
ارسلان: باشه
دیانا: از وقتی برگشته بودیم امارت ارسلانمنو کشونده بود تو اتاق و هیچی نمیگف
دیانا: ارسلان چیزی شده
ارسلان: تا الان کجا بودی
دیانا: گفتم که با دخترا رفته بودیم پاساژ و بعدشم رفتیم کافه و اومدیم اینجا
ارسلان: اینقدر دیرر
دیانا: ارسلان اذیت نکن دیگه
ارسلان: دیانا حیف که امروز اینجاییم وگرنه
دیانا: وگرنه چی
ارسلان: هوفف هیچی
دیانا: ارسلااننننن
ارسلان: جانم
دیانا: میشه برام یه کاری کنی
ارسلان: جونم بگو
دیانا: برای امشب یه طبقه ویژه از کافه رو اجاره کنی
ارسلان: واسه چی
دیانا: یه سوپرایز دارم برات و گفتم حالا یه شب با بچه ها پیش هم باشیم
ارسلان: باشه از ساعت چند تا چند ؟
دیانا: از ۶ تا ۱۰
ارسلان: باشه
۱۷.۰k
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.