هنتایی کوتاه از سوکونا p2

هنتایی کوتاه از سوکونا_p2




که یهو ات زیر میز یه سوسک دید
ات: جیغغغغغغغغ*
سوکونا:[بچم خواب بود🗿💔] چییییییی چییییی شدهههههه؟؟!!!
ات: سوسکککککککک
سوکونا: منو ببوس
ات: هاننننن؟؟؟ یعنیییی چیییی؟؟؟ سوسکووووو بکشششش😭
سوکونا: منو ببوس تا سوسکو بکشم
ات بوسه ای به لپ سوکونا زد*
ات: خب حالا سوسکوووووو بکشششششش😭
سوکونا: از لب
ات: نههه
سوکونا: پس سوسک تو خونه میمونه
ات لب سوکونا رو بوسید*
سوکونا کمر ات رو گرفت و انداخت رو مبل و روش خیمه زد*
زبون سوکونا توی دهن ات میچرخید
وقتی که هردو نفسشون تموم شد از هم جدا شدن
[اصا یادشون رفت سوسکو😐🚬]
سوکونا تحریک شده بود و لباس بالای ات رو کند*
و با س*نه های ات بازی کرد و رفت پایین تر
شلوار ات و خودشو کند و از اتاق کاندوم رو برداشت
و پوشید
ات: اروم باشه؟
سوکونا: خبب بستگی دارههه راستی چقد سفیدی[استغفرالله🗿📿]
و وارد ات کرد*
سوکونا تند تند تلمبه میزد و یهو زد به جای حساسش و ات ناله کرد
سوکونا: پس اینجا جای حساسته
و از قصد به همون جا ضربه میزد
۱ ساعت بعد ار کثافت کاری*🗿
سوکونا: اخیششش تمام استرسام رفت..
ات: اره بعد از نابود کردن من (T＿T)
سوکونا و ات رفتن رو تخت و تاااااااا فردا خوابیدن
[تامامممممم😃]
[آب نبات چوبی دهنمه فاز مایکی گرفتم😂🍭]