¡¡¡¡¡مافیای بی رحم من¡¡¡¡¡
¡¡¡¡¡مافیای بی رحم من¡¡¡¡¡
نویسنده: پارک جیون
جین و سویون
تکپارتی
↰ یِکــی یه روزی اومَد تو زندِگیم
نمیدونستَم انقد قراره برام عَزیز باشه
قَرار نبود انقد دوستِش داشته باشم
شد جُزوی از ‹ خانِوادَمــ ›
انقدر دوست داشتَنی!
وقتایی که پیشَم بود پُشتَم گرم بود
وَقتی نبود هم ازم دِفاع میکرد
یهویی شُد بِهترینِــ مَن!ˆ*ˆ
دستش را خشن زیر چانه دختر گذاشت و اورا ورانداز کرد :خب لیدی ...نظرت در خصوص این مکان چیه ؟
سویون با چشمانی که لایه ای اشک درونشان بود اتاق شکنجه را وارسی کرد ...
یک صندلی چوبی که چند طناب پاره بهش وصل شده بود و ابزار های تیز و برنده در سایز های مختلف روی دیوار با نظم چیده شده بودند...
چندین دستگاه بزرگ دور تا دور اتاق را احاطه کردند و این ترسناک ترش میکرد ...
سویون : از من چی میخوای !؟ واسه چی منو اینجا نگه داشتی!؟
جین :میخوام جنازه تیکه تیکه شده خواهر عزیز سوجون رو واسش پست کنم !
جین چاقویی زیر گردن سویون گذاشت : هی بیب نمیدونم باهات چیکار کنم ...نظرتو چیه؟
سویون :ترجیح میدم بمیرم تا بدنم به دستای کثیف تو ...
حرف دختر با سیلی محکمی قطع شد...
جین از شدت عصبانیت گردن دختر را فشرد اما به آرامی رهایش کرد...
سویون:یاع ...آقای...
جین:کیم سوکجین هستم!
سویون:یاع جناب کیم سوکجین لطفا تکلیف من رو مشخص کنید !
جین :تکلیف تو اینه که بیبی من باشی! نه فقط یه زیر خواب یک معشوقه!من میخوام جای جنازه تیکه پاره شدت خواهر زاده عزیز سوجون رو پیشش بفرستم!
𝓣𝓱𝓻 𝓔𝓷𝓭
#مافیایبیرحممن
#Park_Jiyoon
نویسنده: پارک جیون
جین و سویون
تکپارتی
↰ یِکــی یه روزی اومَد تو زندِگیم
نمیدونستَم انقد قراره برام عَزیز باشه
قَرار نبود انقد دوستِش داشته باشم
شد جُزوی از ‹ خانِوادَمــ ›
انقدر دوست داشتَنی!
وقتایی که پیشَم بود پُشتَم گرم بود
وَقتی نبود هم ازم دِفاع میکرد
یهویی شُد بِهترینِــ مَن!ˆ*ˆ
دستش را خشن زیر چانه دختر گذاشت و اورا ورانداز کرد :خب لیدی ...نظرت در خصوص این مکان چیه ؟
سویون با چشمانی که لایه ای اشک درونشان بود اتاق شکنجه را وارسی کرد ...
یک صندلی چوبی که چند طناب پاره بهش وصل شده بود و ابزار های تیز و برنده در سایز های مختلف روی دیوار با نظم چیده شده بودند...
چندین دستگاه بزرگ دور تا دور اتاق را احاطه کردند و این ترسناک ترش میکرد ...
سویون : از من چی میخوای !؟ واسه چی منو اینجا نگه داشتی!؟
جین :میخوام جنازه تیکه تیکه شده خواهر عزیز سوجون رو واسش پست کنم !
جین چاقویی زیر گردن سویون گذاشت : هی بیب نمیدونم باهات چیکار کنم ...نظرتو چیه؟
سویون :ترجیح میدم بمیرم تا بدنم به دستای کثیف تو ...
حرف دختر با سیلی محکمی قطع شد...
جین از شدت عصبانیت گردن دختر را فشرد اما به آرامی رهایش کرد...
سویون:یاع ...آقای...
جین:کیم سوکجین هستم!
سویون:یاع جناب کیم سوکجین لطفا تکلیف من رو مشخص کنید !
جین :تکلیف تو اینه که بیبی من باشی! نه فقط یه زیر خواب یک معشوقه!من میخوام جای جنازه تیکه پاره شدت خواهر زاده عزیز سوجون رو پیشش بفرستم!
𝓣𝓱𝓻 𝓔𝓷𝓭
#مافیایبیرحممن
#Park_Jiyoon
۳.۹k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.