زندگی با یک مافیا 🖤🙂
p3
ات : هوممممم باشه
پاشدم لباسام رو جمع کردم بعد کاغذ رو برداشتم و خودکار رو از تو کیفم دراوردم و شروع کردم
شوگا : چیکار میکنی ات ؟
ات : خودت میبینی
شوگا : وقت این چیزا رو نداریم
ات : کمه فقط میخوام حرصش بدم
( چند مین بعد )
هوفففففف تموم شد
کاغذ رو رو میز دراورم گذاشتم و به شوگا نگاه کردم
چقدر کیوتتتت میخوابه این بشر 🥺🥺🥺
ات : شوگا شوگا پاشوووووو
شوگا : چیشده زلزله اومده ؟ ( با ترس )
شوگا : نه بدتر شده
ات : چی شده ؟
شوگا : ات اومده فرارررررر
یدونه محکم زدم به بازوش
شوگا : اخخخخخ
ات : حقته حالا از اتاقم برو بیرون
شوگا : چرا برم ؟
ات : میخوام لباس عوض کنم جلو تو عوض کنم ؟
شوگا : ها ؟ اها نه الان میرم
شوگا رفت منم لباسم رو پوشیدم و ساکم رو برداشتم و رفتم پیش شوگا
ات : چطوره ؟
شوگا : عالیه عالیه فقط بیا بریم من خوابم میاد
ات : باشه
ساکم رو برداشتم و سوار ماشین شدیم
ات : اووووو چه ماشین خفنییی
شوگا : مرسی
وسط راه شوگا خوابش برد و سرش افتاد رو شونم
یه انسان چقدر میتونه کیوتتت باشه اخه 🥺🥺
( صبح )
( از زبان مدیر پرورشگاه )
امروز با فروختن ات کلی پول به جیب میزنم ! ( اخی بچم نمیدونه ات فرار کرده اگه بفهمه چقدر میخوره تو ذوقش 🗿🤲🏻 )
پاشدم رفت سمت اتاق خوابش
( مدیر پرورشگاه رو با + و خانوم خریدار رو با - نشون میدم )
+ ات بیدار شووووو
+ امروز روز آخره
+ اتتتتت اتتتتتتتت
رفتم داخل اتاقش نبود یه نامه بود اون برداشتم و خوندم
+ دختره ی ………… ( سانسور هم میکنم براتون 😐 چه ادمین خوبی )
حالا چیکار کنم ؟
- من اومدم
- اهایییی
+ خوش اومدین
- خب دختره کجاس
+ چجوری بگم خببببب
- خب چی ؟
+ نیستش فرار کرده
- چیییییی ؟ خب یکی دیگه رو بده (مگه کالا عه )
+ خب بجز ات دیگه ۱۸ سال نداریم
- خب پس پولمه بده
من همه اون ها رو خرج کردم
- تا امشب وقت داری وگرنه به پولیس میگم کارت غیر قانون عه
+ باشه من بر میگردونم فقط نگین
ஐꨄஐꨄ
اخ دستم درد گرفت 😐
برای پارت بعد
لایک : ۷ تا پلیز
کامنت : ۱۰ تا پلیزززز
ஐꨄஐꨄ
ممنون از حمایت هایی که میکنید منم سعی میکنم زود بزارم ❤️❤️
دوستون دارم تا پارت بعد بای بای 😘😘❤️❤️
ات : هوممممم باشه
پاشدم لباسام رو جمع کردم بعد کاغذ رو برداشتم و خودکار رو از تو کیفم دراوردم و شروع کردم
شوگا : چیکار میکنی ات ؟
ات : خودت میبینی
شوگا : وقت این چیزا رو نداریم
ات : کمه فقط میخوام حرصش بدم
( چند مین بعد )
هوفففففف تموم شد
کاغذ رو رو میز دراورم گذاشتم و به شوگا نگاه کردم
چقدر کیوتتتت میخوابه این بشر 🥺🥺🥺
ات : شوگا شوگا پاشوووووو
شوگا : چیشده زلزله اومده ؟ ( با ترس )
شوگا : نه بدتر شده
ات : چی شده ؟
شوگا : ات اومده فرارررررر
یدونه محکم زدم به بازوش
شوگا : اخخخخخ
ات : حقته حالا از اتاقم برو بیرون
شوگا : چرا برم ؟
ات : میخوام لباس عوض کنم جلو تو عوض کنم ؟
شوگا : ها ؟ اها نه الان میرم
شوگا رفت منم لباسم رو پوشیدم و ساکم رو برداشتم و رفتم پیش شوگا
ات : چطوره ؟
شوگا : عالیه عالیه فقط بیا بریم من خوابم میاد
ات : باشه
ساکم رو برداشتم و سوار ماشین شدیم
ات : اووووو چه ماشین خفنییی
شوگا : مرسی
وسط راه شوگا خوابش برد و سرش افتاد رو شونم
یه انسان چقدر میتونه کیوتتت باشه اخه 🥺🥺
( صبح )
( از زبان مدیر پرورشگاه )
امروز با فروختن ات کلی پول به جیب میزنم ! ( اخی بچم نمیدونه ات فرار کرده اگه بفهمه چقدر میخوره تو ذوقش 🗿🤲🏻 )
پاشدم رفت سمت اتاق خوابش
( مدیر پرورشگاه رو با + و خانوم خریدار رو با - نشون میدم )
+ ات بیدار شووووو
+ امروز روز آخره
+ اتتتتت اتتتتتتتت
رفتم داخل اتاقش نبود یه نامه بود اون برداشتم و خوندم
+ دختره ی ………… ( سانسور هم میکنم براتون 😐 چه ادمین خوبی )
حالا چیکار کنم ؟
- من اومدم
- اهایییی
+ خوش اومدین
- خب دختره کجاس
+ چجوری بگم خببببب
- خب چی ؟
+ نیستش فرار کرده
- چیییییی ؟ خب یکی دیگه رو بده (مگه کالا عه )
+ خب بجز ات دیگه ۱۸ سال نداریم
- خب پس پولمه بده
من همه اون ها رو خرج کردم
- تا امشب وقت داری وگرنه به پولیس میگم کارت غیر قانون عه
+ باشه من بر میگردونم فقط نگین
ஐꨄஐꨄ
اخ دستم درد گرفت 😐
برای پارت بعد
لایک : ۷ تا پلیز
کامنت : ۱۰ تا پلیزززز
ஐꨄஐꨄ
ممنون از حمایت هایی که میکنید منم سعی میکنم زود بزارم ❤️❤️
دوستون دارم تا پارت بعد بای بای 😘😘❤️❤️
۷.۴k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.