سناریو درخواستی:)
وقتی عضو نهمی و دارید فیلم میبینید و +18میشه
چان: متعجب سریع تلویزون رو خاموش میکنه و با چشم های خمارش بهت نگاه میکنه و میگه: بهتره برم بخوابم. خیلی خستم.تو هم باید زود بخوابی.
لینو: پوزخندی میزنه و با دقت به صحنه ی مقابلش نگاه میکنه. تو خجالت زده از جات بلند میشی که بری تو اتاقت که دست لینو دور مچ کوچیکت قرار میگیره و با چشم های تیله ایش که حالا خمار شده بودن بهت زل میزنه و میگه: کجا میخوای بری عزیزم؟
با تعجب میگی: میخوام برم توی اتاقم لینو.
لینو پوزخندی میزنه و تو رو روی رون پاهاش میاندازه و آروم دم گوشت میگه: اما من باهات کار دارم چاگیا.
و دستشو آروم بین دو تا پات میبره و خصوصی ترین قسمت بدنت رو لمس میکنه.
چانگبین :پوزخندی جلوی لبش میشینه و به صحنه ی مقابلش زل میزنه اما تو سرت رو پایین میندازی. بعد از گذشت چند دقیقه ناله ای آروم میکنه که متعجب بهش نگاه میکنی و میگی: حالت.. خو.. خوبه؟
چانگبین پوزخندی بهت میزنه و گردنت رو میگیره و لبت رو روی لب خودش قرار میده
هیونجین:بی تفاوت به صحنه ی مقابلش خیره میشه. اما بعد از گذشت چند دقیقه دمای بدنش بالا میره. تو که تا اون زمان از خجالت سرت پایین بود از روی مبل بلند شدی و خواستی به سمت اتاقت بری،اما هیونجین دستشو محکم دور کمرت حلقه کرد و گفت :کجا داری میری عزیزم؟
آروم گفتی: اتاقم.
هیونجین تو رو روی مبل کنارش پرت کرد که متعجب گفتی: هیونجین چیکار میکنی؟
هیونجین با پوزخند روت خیمه زد و در حالی که داشت دکمه های لباست رو باز میکرد بیتوجه به تقلا های تو گفت: فقط دارم خوش میگذرونم.
هان: سعی میکنه خودشو کنترل کنه اما وقتی شخص مونث داخل فیلم ناله ای بلند میکنه کنترلش رو از دست میده و روی تو که کنارش روی مبل نشسته بودی خیمه میزنه.
با تعجب میگی: هان بس کن. از روم بلند شو.
اما هان بی تفاوت پایین تنشو بهت میچسبونه و میگه: میخوامت ا/ت.
فلیکس:سعی میکنه خودشو کنترل کنه اما بدجوری بدنش گر میگیره. بعد از گذشت چند دقیقه با چشم های خمارش بهت نگاه میکنه که میگی : فلیکس؟ حالت خوبه؟
اما فلیکس در جواب لباشو روی لبات می کوبونه و خیس می بوستت.
سونگمین:سریع از جات بلند میشی و میگی: میرم از توی آشپزخونه چیپس بیارم. وارد آشپزخونه میشی و چیپس رو برمیداری تا داخل ظرفی بریزی که سونگمین از پشت بهت میچسبه: متعجب میگی: سونگمین چیکار میکنی؟ بهم نچسب.
اما سونگمین بی توجه شروع به بوسیدن گردنت میکنه.
آی ان:سعی میکنی تلویزون رو خاموش کنی اما آی ان مانعت میشه. بعد از گذشت چند دقیقه که فیلم به حالت عادی برمیگرده کمی بهت نزدیکتر میشه و دستشو روی رونت قرار میده که دستشو پس میزنی اما آی ان دوباره دستشو قرار میده که میگی:چیکار میکنی؟
آی ان لباشو نزدیک گوشت میاره و آروم میگه: شاید دارم بازی میکنم؟
چان: متعجب سریع تلویزون رو خاموش میکنه و با چشم های خمارش بهت نگاه میکنه و میگه: بهتره برم بخوابم. خیلی خستم.تو هم باید زود بخوابی.
لینو: پوزخندی میزنه و با دقت به صحنه ی مقابلش نگاه میکنه. تو خجالت زده از جات بلند میشی که بری تو اتاقت که دست لینو دور مچ کوچیکت قرار میگیره و با چشم های تیله ایش که حالا خمار شده بودن بهت زل میزنه و میگه: کجا میخوای بری عزیزم؟
با تعجب میگی: میخوام برم توی اتاقم لینو.
لینو پوزخندی میزنه و تو رو روی رون پاهاش میاندازه و آروم دم گوشت میگه: اما من باهات کار دارم چاگیا.
و دستشو آروم بین دو تا پات میبره و خصوصی ترین قسمت بدنت رو لمس میکنه.
چانگبین :پوزخندی جلوی لبش میشینه و به صحنه ی مقابلش زل میزنه اما تو سرت رو پایین میندازی. بعد از گذشت چند دقیقه ناله ای آروم میکنه که متعجب بهش نگاه میکنی و میگی: حالت.. خو.. خوبه؟
چانگبین پوزخندی بهت میزنه و گردنت رو میگیره و لبت رو روی لب خودش قرار میده
هیونجین:بی تفاوت به صحنه ی مقابلش خیره میشه. اما بعد از گذشت چند دقیقه دمای بدنش بالا میره. تو که تا اون زمان از خجالت سرت پایین بود از روی مبل بلند شدی و خواستی به سمت اتاقت بری،اما هیونجین دستشو محکم دور کمرت حلقه کرد و گفت :کجا داری میری عزیزم؟
آروم گفتی: اتاقم.
هیونجین تو رو روی مبل کنارش پرت کرد که متعجب گفتی: هیونجین چیکار میکنی؟
هیونجین با پوزخند روت خیمه زد و در حالی که داشت دکمه های لباست رو باز میکرد بیتوجه به تقلا های تو گفت: فقط دارم خوش میگذرونم.
هان: سعی میکنه خودشو کنترل کنه اما وقتی شخص مونث داخل فیلم ناله ای بلند میکنه کنترلش رو از دست میده و روی تو که کنارش روی مبل نشسته بودی خیمه میزنه.
با تعجب میگی: هان بس کن. از روم بلند شو.
اما هان بی تفاوت پایین تنشو بهت میچسبونه و میگه: میخوامت ا/ت.
فلیکس:سعی میکنه خودشو کنترل کنه اما بدجوری بدنش گر میگیره. بعد از گذشت چند دقیقه با چشم های خمارش بهت نگاه میکنه که میگی : فلیکس؟ حالت خوبه؟
اما فلیکس در جواب لباشو روی لبات می کوبونه و خیس می بوستت.
سونگمین:سریع از جات بلند میشی و میگی: میرم از توی آشپزخونه چیپس بیارم. وارد آشپزخونه میشی و چیپس رو برمیداری تا داخل ظرفی بریزی که سونگمین از پشت بهت میچسبه: متعجب میگی: سونگمین چیکار میکنی؟ بهم نچسب.
اما سونگمین بی توجه شروع به بوسیدن گردنت میکنه.
آی ان:سعی میکنی تلویزون رو خاموش کنی اما آی ان مانعت میشه. بعد از گذشت چند دقیقه که فیلم به حالت عادی برمیگرده کمی بهت نزدیکتر میشه و دستشو روی رونت قرار میده که دستشو پس میزنی اما آی ان دوباره دستشو قرار میده که میگی:چیکار میکنی؟
آی ان لباشو نزدیک گوشت میاره و آروم میگه: شاید دارم بازی میکنم؟
۲۱.۰k
۱۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.