۸.
۸.
-قرار داد چی؟
جیهو؛ قرار داد پزشکی ..
الان فکر کرده میتونه منو با این کارش خر کنه ؟ اوکی ..
- بهت خبر میدم
جیهو؛ شمارتو میدی ؟
- دادن شماره -
جیهو؛ ممنون ، تا شب بهت زنگ میزنم ..
- اوکی ..
تا شب مهلت داد فکر کنم ...
نمیدونم باید چکار کنم ... مشکوکم .. اصن به ظاهر اون جئون نمیخوره ادم خوبی باشه ..
پرش به عصر ..
از اتاق عمل اومدم بيرون، گوشیم زنگ خورد جواب دادم با پیچیدن صدای جیهو تو گوشم ، متوجه شدم که باید جواب قطعی و بدم .. کل عمل داشتم حرفاشو مرور میکردم ، ولی حس خوبی نداشتم ، با ریسک جواب دادم
جیهو؛الو ؟
- بله ؟
جیهو ؛ خب . چی شد؟
- جوابم منفیه (مگ خاستگاریهه)
جیهو ؛ مطمئنی ات ؟
- اره..
جیهو؛ ببین ات ...
- دیگه هیچی نمیخوام بشنوم اقای جیهو !
و تلفن و قطع کردم ..
لباسامو عوض کردم کیفمو برداشتم و سوار ماشینم شدم .. رسیدم به خونه سوار اسانسور شدم و طبقه ۷ و فشار دادم .. کلیدمو انداختم و در اپارتمان و باز کردم وارد شدم در و بستم و چراغارو روشن کردم که با صحنه ای که دیدم کیفم از دستم افتاد ...
تو کف بمونید که چی شد 😅🕶
-قرار داد چی؟
جیهو؛ قرار داد پزشکی ..
الان فکر کرده میتونه منو با این کارش خر کنه ؟ اوکی ..
- بهت خبر میدم
جیهو؛ شمارتو میدی ؟
- دادن شماره -
جیهو؛ ممنون ، تا شب بهت زنگ میزنم ..
- اوکی ..
تا شب مهلت داد فکر کنم ...
نمیدونم باید چکار کنم ... مشکوکم .. اصن به ظاهر اون جئون نمیخوره ادم خوبی باشه ..
پرش به عصر ..
از اتاق عمل اومدم بيرون، گوشیم زنگ خورد جواب دادم با پیچیدن صدای جیهو تو گوشم ، متوجه شدم که باید جواب قطعی و بدم .. کل عمل داشتم حرفاشو مرور میکردم ، ولی حس خوبی نداشتم ، با ریسک جواب دادم
جیهو؛الو ؟
- بله ؟
جیهو ؛ خب . چی شد؟
- جوابم منفیه (مگ خاستگاریهه)
جیهو ؛ مطمئنی ات ؟
- اره..
جیهو؛ ببین ات ...
- دیگه هیچی نمیخوام بشنوم اقای جیهو !
و تلفن و قطع کردم ..
لباسامو عوض کردم کیفمو برداشتم و سوار ماشینم شدم .. رسیدم به خونه سوار اسانسور شدم و طبقه ۷ و فشار دادم .. کلیدمو انداختم و در اپارتمان و باز کردم وارد شدم در و بستم و چراغارو روشن کردم که با صحنه ای که دیدم کیفم از دستم افتاد ...
تو کف بمونید که چی شد 😅🕶
۸.۵k
۱۲ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.