𝒄𝒉𝒊𝒍𝒅𝒉𝒐𝒐𝒅 𝒍𝒐𝒗𝒆⁵⁰
𝒄𝒉𝒊𝒍𝒅𝒉𝒐𝒐𝒅 𝒍𝒐𝒗𝒆⁵⁰
chapter②
( فلش بک صبح زود)
ویو ات
هوا خیلی گرم بود داشتم از گرما خفه میشدم که از خوابی که شاید تا لنگ ظهر طول میکشید
بیدار شدم پتوی کلفت و کنار زدم...
ب.دنم درد میکرد کل تخت از لباسهای دیشب من خیس شده بود
نه نباید سرما بخورم
با بیحالی پاسادم ژاکت تهیونگ
رو که روی قفسه سی.ینه ام کشیده شده بود کنار زدم و از روی تخت پایین اومدم ماهام انقدر درهم بود که نمیتونستم
جلوی خودمو ببینم وسایل حموم را آماده کردم من معمولاً شامپو
و وسایل مربوط به موهامو توی کشای جداگونه
و مخصوصی میزاشتم وسایلمو یکی یکی بیرون آوردم و آماده کردم رفتم داخل حموم و وان رو پر کردم و دوباره
حموم خارج شدم حوله رو مرتب موهامو شونه و لباسامو آویزون کردم
رفتم داخل حموم و درو قفل کردم بعد از دراوردن لباسا...
(ای بابا🤡🐄)
توی وان نشستم دو دقیقه بعد کوکتل رو توی آب انداختم و بعد از چند دقیقه از باند بیرون اومدم و زیر
دوش موهامو شستم از حموم خارج شدم لباسامو پوشیدم و موهامو
کشیدم مثل اینکه سرما نخوردم یه....
ات:*عطسه*
یه ب.دن درد ساده بود!
____________
Comment:𝟑𝟎
like: 𝟑𝟎--> ²⁰
chapter②
( فلش بک صبح زود)
ویو ات
هوا خیلی گرم بود داشتم از گرما خفه میشدم که از خوابی که شاید تا لنگ ظهر طول میکشید
بیدار شدم پتوی کلفت و کنار زدم...
ب.دنم درد میکرد کل تخت از لباسهای دیشب من خیس شده بود
نه نباید سرما بخورم
با بیحالی پاسادم ژاکت تهیونگ
رو که روی قفسه سی.ینه ام کشیده شده بود کنار زدم و از روی تخت پایین اومدم ماهام انقدر درهم بود که نمیتونستم
جلوی خودمو ببینم وسایل حموم را آماده کردم من معمولاً شامپو
و وسایل مربوط به موهامو توی کشای جداگونه
و مخصوصی میزاشتم وسایلمو یکی یکی بیرون آوردم و آماده کردم رفتم داخل حموم و وان رو پر کردم و دوباره
حموم خارج شدم حوله رو مرتب موهامو شونه و لباسامو آویزون کردم
رفتم داخل حموم و درو قفل کردم بعد از دراوردن لباسا...
(ای بابا🤡🐄)
توی وان نشستم دو دقیقه بعد کوکتل رو توی آب انداختم و بعد از چند دقیقه از باند بیرون اومدم و زیر
دوش موهامو شستم از حموم خارج شدم لباسامو پوشیدم و موهامو
کشیدم مثل اینکه سرما نخوردم یه....
ات:*عطسه*
یه ب.دن درد ساده بود!
____________
Comment:𝟑𝟎
like: 𝟑𝟎--> ²⁰
۲۰.۴k
۱۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.