part¹⁸
part¹⁸
teahkook
در اتاق رو باز کردم
تهیونگ:چیشده؟؟
ویو کوک
اونم مثل من عرق کرده اونم مثل من نفس نفس میزدم ناخداگاه پاشد رفتم سمتش بغلش کردم بغلش یه آرامش خاصی داشت که نمیتونم توصیف کنم اون بوی مست کننده تنش این بغل رو خیلی دوست داشتم
teahkook
در اتاق رو باز کردم
تهیونگ:چیشده؟؟
ویو کوک
اونم مثل من عرق کرده اونم مثل من نفس نفس میزدم ناخداگاه پاشد رفتم سمتش بغلش کردم بغلش یه آرامش خاصی داشت که نمیتونم توصیف کنم اون بوی مست کننده تنش این بغل رو خیلی دوست داشتم
۷.۰k
۰۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.