(تو مال منی) 𝑝𝑎𝑟𝑡 : ۸
(تو مال منی) 𝑝𝑎𝑟𝑡 : ۸
ا/ت : عاح اوه به خیر گذشت اگه یه کم دیکه میموندم معلوم نبود چی بشه
یعنی الان حالش خوبه(جونگ کوکی و میگه)
اصن به من چه میخواس یکی یکی جمع میکرد
برم یه دوش بگیرم
خب لباسام ... اینا خوبه(یه لباس زیر مشکی با تور تزیین شده همون سونتین و **)
امم خوبه رو تخت میزارم از حموم اومدم بپوشم
..
......
کوک : ممنون تهیونگ دیگه کافیه چیزی نشده که یه خراشه
جیمین : هه تو به این چاک بزرگ میگی خراش باز خوبه بخیه نمیخواد
یونگی : از بس یه دنده ای پسره لجباززز
کوک : باشه بابا میرم بیرون قدم بزنم
جین : مراقب خودت باش
کوک : ای خدا بچه ۶ ساله گیر آوردن...
........امم .. ا/ت ..چرا رفت یعنی از خون بدش میاد باید برم ببینمش
راوی : جونگ کوک هعی میره میره تا میرسه به یه خونه ی تمام شیشه ای با تم سیاه
کوک : خودشه برم تو
رییس ... خانم ... ا/ت
چرا جواب نمیده .
شروع میکنه خونه رو گشتن تا طبقه ی بالا آخر راه رو یه اتاق پیدا میکنه و واردش میشه
........
..........
نامجون : بچه ها دیر نکرده کوک .. من میرم دنبالش
تهیونگ : باشه برو
یونگی : ما میخوابیم هر وقت اومدین صدامون کنید
نامجون : باشه
...
شروع کردم گشتن جنگل همه جا رو گشتم اما اثری از کوک نبود یه کم جلوتر یه کلبه ی کوچیک بود خواستم نزدیک بشم که یه چاقو قرار گرفت روی گردنم
: کی هستی اینجا چیکار میکنی
نامجون : عااا چیزه همینجوری داشتم میگشتم
....
ویو کوک /
اینجا اتاقشه ؟
چقدر سلیقش مثل منه همش دارک و سیاه
هاااا
اون چیه
استغفرالاه
لباس زیرش چرا رو تخته
(پوزخند)
ا/ت : اوه آخیش راحت شدم
یاااا حضرت پشم
تو اینجا چیکار میکنی
چجوری اینجا رو پیدا کردی
(منحرفان عزیز ا/ت با حوله ی حمامه)
کوک : اینارو میخوای بپوشی (اشاره به لباس زیر)
ا/ت : ده فااااک اینا دست تو چیکار میکنه بده من ببینم
لباسا رو از دست کوک میکشه
مردیکه هیز اینجا چیکار میکنی ها؟
پاشو ببینم برو بیرون میخام لباس بپوشم
کوک : باشه ولی دوباره میام
ا/ت : نه نمیای حالا برو بیرون
...
لباساشو پوشیده
ا/ت : دختره خر آخه چرا باید اینا رو روی تخت بزاری حالا میخوای چیکار کنی هان.
کوک میاد تو
ا/ت : یااا تو که باز اومدی
کوک : تو .......... یه خوناشامی درسته
ا/ت : خشکش میزنه یه چند ثانیه....
هااا اینا چیه میبافی سر هم اصلن خوناشام وجود نداره
کوک : تظاهر نکن من همه چیو میدونم
ا/ت : .....نمیدونه چه جوابی بده
ا/ت : عاح اوه به خیر گذشت اگه یه کم دیکه میموندم معلوم نبود چی بشه
یعنی الان حالش خوبه(جونگ کوکی و میگه)
اصن به من چه میخواس یکی یکی جمع میکرد
برم یه دوش بگیرم
خب لباسام ... اینا خوبه(یه لباس زیر مشکی با تور تزیین شده همون سونتین و **)
امم خوبه رو تخت میزارم از حموم اومدم بپوشم
..
......
کوک : ممنون تهیونگ دیگه کافیه چیزی نشده که یه خراشه
جیمین : هه تو به این چاک بزرگ میگی خراش باز خوبه بخیه نمیخواد
یونگی : از بس یه دنده ای پسره لجباززز
کوک : باشه بابا میرم بیرون قدم بزنم
جین : مراقب خودت باش
کوک : ای خدا بچه ۶ ساله گیر آوردن...
........امم .. ا/ت ..چرا رفت یعنی از خون بدش میاد باید برم ببینمش
راوی : جونگ کوک هعی میره میره تا میرسه به یه خونه ی تمام شیشه ای با تم سیاه
کوک : خودشه برم تو
رییس ... خانم ... ا/ت
چرا جواب نمیده .
شروع میکنه خونه رو گشتن تا طبقه ی بالا آخر راه رو یه اتاق پیدا میکنه و واردش میشه
........
..........
نامجون : بچه ها دیر نکرده کوک .. من میرم دنبالش
تهیونگ : باشه برو
یونگی : ما میخوابیم هر وقت اومدین صدامون کنید
نامجون : باشه
...
شروع کردم گشتن جنگل همه جا رو گشتم اما اثری از کوک نبود یه کم جلوتر یه کلبه ی کوچیک بود خواستم نزدیک بشم که یه چاقو قرار گرفت روی گردنم
: کی هستی اینجا چیکار میکنی
نامجون : عااا چیزه همینجوری داشتم میگشتم
....
ویو کوک /
اینجا اتاقشه ؟
چقدر سلیقش مثل منه همش دارک و سیاه
هاااا
اون چیه
استغفرالاه
لباس زیرش چرا رو تخته
(پوزخند)
ا/ت : اوه آخیش راحت شدم
یاااا حضرت پشم
تو اینجا چیکار میکنی
چجوری اینجا رو پیدا کردی
(منحرفان عزیز ا/ت با حوله ی حمامه)
کوک : اینارو میخوای بپوشی (اشاره به لباس زیر)
ا/ت : ده فااااک اینا دست تو چیکار میکنه بده من ببینم
لباسا رو از دست کوک میکشه
مردیکه هیز اینجا چیکار میکنی ها؟
پاشو ببینم برو بیرون میخام لباس بپوشم
کوک : باشه ولی دوباره میام
ا/ت : نه نمیای حالا برو بیرون
...
لباساشو پوشیده
ا/ت : دختره خر آخه چرا باید اینا رو روی تخت بزاری حالا میخوای چیکار کنی هان.
کوک میاد تو
ا/ت : یااا تو که باز اومدی
کوک : تو .......... یه خوناشامی درسته
ا/ت : خشکش میزنه یه چند ثانیه....
هااا اینا چیه میبافی سر هم اصلن خوناشام وجود نداره
کوک : تظاهر نکن من همه چیو میدونم
ا/ت : .....نمیدونه چه جوابی بده
۲۱.۷k
۲۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.