پارت ۴
+(گریهه)
_اااا ساکت دیگه برو پایین حرفه دیگه ای بشنوم بد میبینی آها راستی من تهیونگ نیستم فهمیدی ارباب صدام کن(رفت)
+آخه یعنی چی(گریه)
تازه متوجه موضوع شده بودم نمیتونستم گریه مو کنترل کنم افتاده بودم دسته یه مافیا که نمیدونم قراره باهام چیکار کنه رفتم پایین به یه زنه گفتم ببخشید میدونین این اتاق جدیده کجاست
خدمتکار: بله طبقه ی بالا در قهوه ای این هم کلیدش هست
+ممنون
رفتم تو اون اتاقه چند دست لباس و وسایل مورد نیاز هم بود دراز کشیدن رو تخت نمیدونستم اگه دست رو دست بزارم این ولم نمیکنه پس باید خودم یه کاری بکنم همینجوری داشتم فکر می کردم که یه دفعه دیدم گوشیم نیست یعنی چی من بدون اون زندگیم کنسل که همه جارو گشتم نیود تصمیم گرفتم برم ازش بپرسم تا گوشیمو بده رفتم امون اتاقی که بود
+تق تق تق
_کیه
+دختره بدبختی که آوردمش اینجا بخاطر انتقام
-زبونت و کوتاه کن خب وگرنه خودم کوتاش میکنم
+چشم
_چیکار داشتی
+گوشیمو میخواستم
_بیا اینم گ شیت فقط شماره ی اینجا رو توش داری سعی نکن بری به کسه دیگه ای زنگ بزنی نمیشه
+چی(بلند)
_ببر زبونت و همین که بهت دادم تز خدات باشه
+چشم(رفت)
_اااا ساکت دیگه برو پایین حرفه دیگه ای بشنوم بد میبینی آها راستی من تهیونگ نیستم فهمیدی ارباب صدام کن(رفت)
+آخه یعنی چی(گریه)
تازه متوجه موضوع شده بودم نمیتونستم گریه مو کنترل کنم افتاده بودم دسته یه مافیا که نمیدونم قراره باهام چیکار کنه رفتم پایین به یه زنه گفتم ببخشید میدونین این اتاق جدیده کجاست
خدمتکار: بله طبقه ی بالا در قهوه ای این هم کلیدش هست
+ممنون
رفتم تو اون اتاقه چند دست لباس و وسایل مورد نیاز هم بود دراز کشیدن رو تخت نمیدونستم اگه دست رو دست بزارم این ولم نمیکنه پس باید خودم یه کاری بکنم همینجوری داشتم فکر می کردم که یه دفعه دیدم گوشیم نیست یعنی چی من بدون اون زندگیم کنسل که همه جارو گشتم نیود تصمیم گرفتم برم ازش بپرسم تا گوشیمو بده رفتم امون اتاقی که بود
+تق تق تق
_کیه
+دختره بدبختی که آوردمش اینجا بخاطر انتقام
-زبونت و کوتاه کن خب وگرنه خودم کوتاش میکنم
+چشم
_چیکار داشتی
+گوشیمو میخواستم
_بیا اینم گ شیت فقط شماره ی اینجا رو توش داری سعی نکن بری به کسه دیگه ای زنگ بزنی نمیشه
+چی(بلند)
_ببر زبونت و همین که بهت دادم تز خدات باشه
+چشم(رفت)
۶.۵k
۱۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.