بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
پاسخ قسمت چهارم :
بلکه فقط در همبستری با او کم توجهی کن. زنان به خوبی میدانند که این کم توجهی، فقط از جنبه ارضای نیازهای جنسی حایز اهمیت نیست. بلکه ذات زن، مورد توجه و جذبه بودن را دوست دارد و بیتوجهی به زیباییها و جاذبههای زنانه او، یک تنبه روحی و اخلاقی است و میتواند مؤثر باشد.
اما اگر باز هم اثر نکرد، یعنی زن هم چنان به تخلفات خود ادامه داد، میتوانی او را بزنی. البته این زدن نیز تعریف و حدودی دارد. نه تنها نباید جراحتی به او وارد شود و یا خونی از او بیاید، بلکه حتی نباید بدنش کبود یا سرخ شود
در واقع این زدن فقط جنبه پرخاشی و تنبیهی دارد، جنبه روانی دارد.
لذا در تفسیر و فقه گفتهاند: مثل آن میماند که با چوب نرمی چون چوب مسواک، به بدن او ضربه آرامی بزند.
البته این امر مرحله سوم است، یعنی مرد حتی الامکان این کار را نکند. و در ضمن دستوری نیست که حتماً انجام دهد، بلکه میتواند زن متخلف و خائن به حقوق زناشویی را به دادگاه معرفی کند، تا هم آبرویش برود و هم به سختی مجازات شود و یک عمر لکه ننگ بدنامی را به همراه بکشد و به همین دلیل سرنوشتش متغیر گردد.
حال خود قضاوت کنیم، که برای مدارای زن در خیانتی که انجام داده، حفظ و موقعیت و شأن او در کیان خانواده، حفظ آبروی او در اجتماع، حفظ آینده او و زمینهسازی برای بازگشت و اصلاح و کدام بهتر است؟
همانطور که بیان شد، این حکم در مقابل ضایع نمودن حقوق مرد از جانب زن است و عمده این حقوق حفظ اموال و ناموس در غیاب مرد است. بدیهی است اگر از طرف زن به مرد خیانتی صورت بگیرد، بهترین روش برای اصلاح کجی هایی که در کیان خانواده به واسطه رفتار ناپسند زن پیشآمده، همین مراحل میباشد که همه به نفع زن است. مرد که از تذکر، دوری از همخوابی یا احیاناً تنبه بهرهای نمیبرد.
بدیهی است که حتی در مرحله آخر که زدن است، نه تنها باید حدود و احکامش رعایت شود، بلکه مرد اصلاً اجازه ندارد به خاطر عصبیت یا شقاوت خود، حتی یک تندی به زن روا دارد، بلکه باید فقط برای اصلاح و تأدیب و حفظ آبرو و شأن و منزلت و جایگاه خانوادگی و اجتماعی زن باشد. لذا در خاتمه می فرماید: اگر اصلاح صورت پذیرفت، به هیچ وجه حق ظلم به آنها را ندارید. یعنی دیگر هر کاری بکنید، ظلم است.(پایان)
پاسخ قسمت چهارم :
بلکه فقط در همبستری با او کم توجهی کن. زنان به خوبی میدانند که این کم توجهی، فقط از جنبه ارضای نیازهای جنسی حایز اهمیت نیست. بلکه ذات زن، مورد توجه و جذبه بودن را دوست دارد و بیتوجهی به زیباییها و جاذبههای زنانه او، یک تنبه روحی و اخلاقی است و میتواند مؤثر باشد.
اما اگر باز هم اثر نکرد، یعنی زن هم چنان به تخلفات خود ادامه داد، میتوانی او را بزنی. البته این زدن نیز تعریف و حدودی دارد. نه تنها نباید جراحتی به او وارد شود و یا خونی از او بیاید، بلکه حتی نباید بدنش کبود یا سرخ شود
در واقع این زدن فقط جنبه پرخاشی و تنبیهی دارد، جنبه روانی دارد.
لذا در تفسیر و فقه گفتهاند: مثل آن میماند که با چوب نرمی چون چوب مسواک، به بدن او ضربه آرامی بزند.
البته این امر مرحله سوم است، یعنی مرد حتی الامکان این کار را نکند. و در ضمن دستوری نیست که حتماً انجام دهد، بلکه میتواند زن متخلف و خائن به حقوق زناشویی را به دادگاه معرفی کند، تا هم آبرویش برود و هم به سختی مجازات شود و یک عمر لکه ننگ بدنامی را به همراه بکشد و به همین دلیل سرنوشتش متغیر گردد.
حال خود قضاوت کنیم، که برای مدارای زن در خیانتی که انجام داده، حفظ و موقعیت و شأن او در کیان خانواده، حفظ آبروی او در اجتماع، حفظ آینده او و زمینهسازی برای بازگشت و اصلاح و کدام بهتر است؟
همانطور که بیان شد، این حکم در مقابل ضایع نمودن حقوق مرد از جانب زن است و عمده این حقوق حفظ اموال و ناموس در غیاب مرد است. بدیهی است اگر از طرف زن به مرد خیانتی صورت بگیرد، بهترین روش برای اصلاح کجی هایی که در کیان خانواده به واسطه رفتار ناپسند زن پیشآمده، همین مراحل میباشد که همه به نفع زن است. مرد که از تذکر، دوری از همخوابی یا احیاناً تنبه بهرهای نمیبرد.
بدیهی است که حتی در مرحله آخر که زدن است، نه تنها باید حدود و احکامش رعایت شود، بلکه مرد اصلاً اجازه ندارد به خاطر عصبیت یا شقاوت خود، حتی یک تندی به زن روا دارد، بلکه باید فقط برای اصلاح و تأدیب و حفظ آبرو و شأن و منزلت و جایگاه خانوادگی و اجتماعی زن باشد. لذا در خاتمه می فرماید: اگر اصلاح صورت پذیرفت، به هیچ وجه حق ظلم به آنها را ندارید. یعنی دیگر هر کاری بکنید، ظلم است.(پایان)
۶۰۶
۰۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.