هانی بال² پارت سوم
تهیونگ دستی رو کمر دختر کشید ولی دختره اخ بلندی گفت
- ددی.. ددیی دردم میاد
تهیونگ ناخوناشو از پوست ماریا کشید بیرون
+ اون زنمه
ماریا : چ.. چی ؟ یادم میاد تو هیچوقت پایه زن گرفتن نبودی ددی!
+ حالا که پایشم سواریتو گرفتی؟ گمشو بیرون
ماریا با اون لباسای چرتش رفت بیرون معلوم بود خیس بود
اروم ایشی زیر لب گفتم و خواستم برگردم که مچ دستم کشیده شد
- اخ یواش درد داشتتتت!
+ چقد لوسی تو
- هستم به شما چه
یهو تا خواست بهم دست بزنه با یه حرکت دستشو پیچوندم پشت سرش
سرمو اوردم بالا و به خودم اومدم که کیم تهیونگ رو..جیغی کشیدم تا خواستم بدوم سمت در پیرهنمو گرفت
- بخدااا غلط کردممم ببخشیدد ببخشید
+ بیا اینجا
چشامو بستم و چند قدمی رفتم عقب که رفتم چند قدمی هم اون اومد سمتم ..
نگران بودم تپش قلبمو میتونستم حس کنم درسته زورم به هر مردی میرسید ولی تهیونگ یا کوکی ..نمیدونم ولی هرچقد هم تمرین میکردم این دو هفته یا چند سال زورم به این دونفر نرسید
خیلی نزدیکم شده بود که یهو لب زدم
- ته ته.. ببخشید
+ ج..جانم؟ چی گفتی؟؟
- گفتم.. ببخشید از عمد نبود
+ چی صدام زدی!
- ت..ته ته ، اگه نباید میگفتم ببخشید دیگه نمیگم
+ لازم نیست میتونی با این اسم صدام بزنی
تعجب کردم از حرفش
پشمای نداشتم ریخته بود! سرمو کج کردم و با چشمای متعجبم بهش نگاه میکردم
یه حالت عجیبی داشت صورتش ولی نفهمیدم برای چیه خجالت؟ عصبانیت؟ بی تفاوتی ؟ خنگ هم نیستم ایش
خمیازه ای کشیدم
تهیونگ رفت اونسر و منم از فرصت استفاده کردم و دویدم سمت اتاقم
درو که باز کردم ماریارو دیدم که داشت لباسمو پاره میکرد
محکم موهاشو کشیدم و پرتش کردم بیرون از اتاق
- دختره عوضی گمشو از اتاقم بیرون
ماریا: غلط کردی با ددی من بودی هرزه زیر خواب! چقد له له زدی برای دیکش که قبول کرد بکنتت؟
عصبی شدم انقد کع رفتم سمتش
موهاشو گرفتم و محکم کشیدم و زدم تو ساق پاش
جیغ میکشید که یهو حضور تهیونگ رو حس کردم
+ ا.ت چته؟ ولش کن! چه مرگته
تهیونگ محکم دستم گرفت و فشار میداد
بغض کرده بودم
ماریا لبخند مارموزانه ای میزد
ماریا ؛ ددی.. یهو گرفت منو زد چون گفتم پول دوسته و چسبیده بهت بخاطر پولاش
+ جدی همچین عوضی بازی دراوردی ا.ت؟؟
- یعنی چی هان؟؟ منی که تاحالا با هیچ پسری نبودم جز تو بهم میگه هرزه! اوه تو خودت دست کمی از این دختره نداری بهت هم نشون دادم حتی ناخواسته که باکره بودم! منشیتو زدی تو سرم ولی اخرش دیدی که اون خیانت کاره
بخاطر پول؟ بیا گمشو من.. خودم پول ویلا ماشین داشتم
دستمو محکم از دستش کشیدم بیرون و رفتم تو اتاق و چند تا لباسم که پاره شده بودن رو پرت کردم تو صورت ماریا و تهیونگ..
درو محکم بستم و روی تخت گریه میکردم و هق هق میزنم
بعد یک ساعت اجوما با یه سینی پر غذاهای مورد علاقم اومده بود اتاق
با ذوق ولی صورتی اشفته به غذاها نگاه میکردم
پیتزا و مرغ سوراخی همراه با فلفل و سس و سلاد
ذوق کرده بودم پریدم بغل اجوما و بوسیدمش
اجوما ؛ برو دست و صورتت بشور ناهارتو بخور
چشمی زیر لب گفتم و رفتم سمت دستشویی دست صورتم شستم و دستمال کاغذیارو انداختم سطل زباله
موهامو با گیره بستم
رفتم سراغ غذام و با دیدن فیلم مورد علاقم غذامو هم تموم کردم
-دستم کثیف شده که...
رفتم سمت دستشویی و دستام شستم و با حوله پاک کردم
موقع برگشتن ...
......
شرط ۳۵لایک
۵ج کامنت
- ددی.. ددیی دردم میاد
تهیونگ ناخوناشو از پوست ماریا کشید بیرون
+ اون زنمه
ماریا : چ.. چی ؟ یادم میاد تو هیچوقت پایه زن گرفتن نبودی ددی!
+ حالا که پایشم سواریتو گرفتی؟ گمشو بیرون
ماریا با اون لباسای چرتش رفت بیرون معلوم بود خیس بود
اروم ایشی زیر لب گفتم و خواستم برگردم که مچ دستم کشیده شد
- اخ یواش درد داشتتتت!
+ چقد لوسی تو
- هستم به شما چه
یهو تا خواست بهم دست بزنه با یه حرکت دستشو پیچوندم پشت سرش
سرمو اوردم بالا و به خودم اومدم که کیم تهیونگ رو..جیغی کشیدم تا خواستم بدوم سمت در پیرهنمو گرفت
- بخدااا غلط کردممم ببخشیدد ببخشید
+ بیا اینجا
چشامو بستم و چند قدمی رفتم عقب که رفتم چند قدمی هم اون اومد سمتم ..
نگران بودم تپش قلبمو میتونستم حس کنم درسته زورم به هر مردی میرسید ولی تهیونگ یا کوکی ..نمیدونم ولی هرچقد هم تمرین میکردم این دو هفته یا چند سال زورم به این دونفر نرسید
خیلی نزدیکم شده بود که یهو لب زدم
- ته ته.. ببخشید
+ ج..جانم؟ چی گفتی؟؟
- گفتم.. ببخشید از عمد نبود
+ چی صدام زدی!
- ت..ته ته ، اگه نباید میگفتم ببخشید دیگه نمیگم
+ لازم نیست میتونی با این اسم صدام بزنی
تعجب کردم از حرفش
پشمای نداشتم ریخته بود! سرمو کج کردم و با چشمای متعجبم بهش نگاه میکردم
یه حالت عجیبی داشت صورتش ولی نفهمیدم برای چیه خجالت؟ عصبانیت؟ بی تفاوتی ؟ خنگ هم نیستم ایش
خمیازه ای کشیدم
تهیونگ رفت اونسر و منم از فرصت استفاده کردم و دویدم سمت اتاقم
درو که باز کردم ماریارو دیدم که داشت لباسمو پاره میکرد
محکم موهاشو کشیدم و پرتش کردم بیرون از اتاق
- دختره عوضی گمشو از اتاقم بیرون
ماریا: غلط کردی با ددی من بودی هرزه زیر خواب! چقد له له زدی برای دیکش که قبول کرد بکنتت؟
عصبی شدم انقد کع رفتم سمتش
موهاشو گرفتم و محکم کشیدم و زدم تو ساق پاش
جیغ میکشید که یهو حضور تهیونگ رو حس کردم
+ ا.ت چته؟ ولش کن! چه مرگته
تهیونگ محکم دستم گرفت و فشار میداد
بغض کرده بودم
ماریا لبخند مارموزانه ای میزد
ماریا ؛ ددی.. یهو گرفت منو زد چون گفتم پول دوسته و چسبیده بهت بخاطر پولاش
+ جدی همچین عوضی بازی دراوردی ا.ت؟؟
- یعنی چی هان؟؟ منی که تاحالا با هیچ پسری نبودم جز تو بهم میگه هرزه! اوه تو خودت دست کمی از این دختره نداری بهت هم نشون دادم حتی ناخواسته که باکره بودم! منشیتو زدی تو سرم ولی اخرش دیدی که اون خیانت کاره
بخاطر پول؟ بیا گمشو من.. خودم پول ویلا ماشین داشتم
دستمو محکم از دستش کشیدم بیرون و رفتم تو اتاق و چند تا لباسم که پاره شده بودن رو پرت کردم تو صورت ماریا و تهیونگ..
درو محکم بستم و روی تخت گریه میکردم و هق هق میزنم
بعد یک ساعت اجوما با یه سینی پر غذاهای مورد علاقم اومده بود اتاق
با ذوق ولی صورتی اشفته به غذاها نگاه میکردم
پیتزا و مرغ سوراخی همراه با فلفل و سس و سلاد
ذوق کرده بودم پریدم بغل اجوما و بوسیدمش
اجوما ؛ برو دست و صورتت بشور ناهارتو بخور
چشمی زیر لب گفتم و رفتم سمت دستشویی دست صورتم شستم و دستمال کاغذیارو انداختم سطل زباله
موهامو با گیره بستم
رفتم سراغ غذام و با دیدن فیلم مورد علاقم غذامو هم تموم کردم
-دستم کثیف شده که...
رفتم سمت دستشویی و دستام شستم و با حوله پاک کردم
موقع برگشتن ...
......
شرط ۳۵لایک
۵ج کامنت
۳۰.۲k
۲۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.