ازدواج اجباری
ازدواج اجباری
۱۱
*پیام؛
سلام؟
خوبی
حیلی دلم برات تنگ شده
چرا نمیای دیدنم
هوم؟بیا دیگه
*
بعد از خوندم پیام به اسم پیام نگاه کردم اما هیچی ننوشته بود ففط یه * گذاشته بود
بی خیالش شدم صدای در توجهمو جلب کرد رفتم سکت در درو باز کردم که با صورت پر از اشک فلیکس مواجه شدم صورتشو تو دستام گرفتم
ا_ت: چیشدع؟
با این حرفم سرشو اورد پایین و شروع کرد له گریه کردن
ا_ت: منو ببین بگو چیشده
سرشواورد بالا
فلیکس: ا_ت
ا_ت: بله
فلیکس: تو منو دوست نداری (صدای بعض دار)
ا_ت : خ..خب..
فلیکس: میدونستم
داشت میرفت که دستشو گرفتم،
ا_ت: فلیکس ...من...من
فلیکس: (نگاه مظلوم)
ا_ت: من دوست دارم
ویو فلیکس
نمیدونستم چی شدع وقتی ا_ت رفت تو اتاق رفتم بیرون تو حیاط قدم زدم که کم کم بغضم گرفت فکر میکردم کها_ت منو دوست نداره که اینطوری رافتار میکنع
رفتم پیشدر اتاقش در زدم درو باز کرد مه با نگاهای سردش مواجه شدم که گریم بیشتر شد
....
ا_ت منو برد رو تخت نشوند درو بست
ا_ت: اشکاتو پاک کن
فلیکس: بش اشکامو پاک کردم
ا_ت: افرین😁
لا دستای گرمش دست کشید روی موهام که حالم از همیشه بهتر شد
ا_ت: اگه به خاطر اخلاقم اینطوری میکنی باید عادت بکنی هوم؟
فلیکس: میشه تغییر بدی اخلاقتو
ا_ت: سعیمو میکنم
رفتک جلو و پیشونیشو بوسیدم بغلش کردم
فلیکس: چه خوب که این بدن این بو برای منه
ا_ ت: اهوم😁
لعد از چند دقیقه گوشیه ا_ت زنگ خورد بلند شد و گوشیو جواب داد
ا_ت:الو
...
ببخشید
و گوشیو قطع کرد
فلیکس: چیشد کی بود
ا_ت ؛ نمیدونم جواب نداد
فلیکس: بهت اسمسم داده
ا_ت: ا..اره توتو از کجا میدونی
فلیکس: هیچ ولش میدونم کیه
۱۱
*پیام؛
سلام؟
خوبی
حیلی دلم برات تنگ شده
چرا نمیای دیدنم
هوم؟بیا دیگه
*
بعد از خوندم پیام به اسم پیام نگاه کردم اما هیچی ننوشته بود ففط یه * گذاشته بود
بی خیالش شدم صدای در توجهمو جلب کرد رفتم سکت در درو باز کردم که با صورت پر از اشک فلیکس مواجه شدم صورتشو تو دستام گرفتم
ا_ت: چیشدع؟
با این حرفم سرشو اورد پایین و شروع کرد له گریه کردن
ا_ت: منو ببین بگو چیشده
سرشواورد بالا
فلیکس: ا_ت
ا_ت: بله
فلیکس: تو منو دوست نداری (صدای بعض دار)
ا_ت : خ..خب..
فلیکس: میدونستم
داشت میرفت که دستشو گرفتم،
ا_ت: فلیکس ...من...من
فلیکس: (نگاه مظلوم)
ا_ت: من دوست دارم
ویو فلیکس
نمیدونستم چی شدع وقتی ا_ت رفت تو اتاق رفتم بیرون تو حیاط قدم زدم که کم کم بغضم گرفت فکر میکردم کها_ت منو دوست نداره که اینطوری رافتار میکنع
رفتم پیشدر اتاقش در زدم درو باز کرد مه با نگاهای سردش مواجه شدم که گریم بیشتر شد
....
ا_ت منو برد رو تخت نشوند درو بست
ا_ت: اشکاتو پاک کن
فلیکس: بش اشکامو پاک کردم
ا_ت: افرین😁
لا دستای گرمش دست کشید روی موهام که حالم از همیشه بهتر شد
ا_ت: اگه به خاطر اخلاقم اینطوری میکنی باید عادت بکنی هوم؟
فلیکس: میشه تغییر بدی اخلاقتو
ا_ت: سعیمو میکنم
رفتک جلو و پیشونیشو بوسیدم بغلش کردم
فلیکس: چه خوب که این بدن این بو برای منه
ا_ ت: اهوم😁
لعد از چند دقیقه گوشیه ا_ت زنگ خورد بلند شد و گوشیو جواب داد
ا_ت:الو
...
ببخشید
و گوشیو قطع کرد
فلیکس: چیشد کی بود
ا_ت ؛ نمیدونم جواب نداد
فلیکس: بهت اسمسم داده
ا_ت: ا..اره توتو از کجا میدونی
فلیکس: هیچ ولش میدونم کیه
۹.۶k
۳۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.