چند پارتی؛ نام:"پسرک مو مشکی" شرط:"۴۵ کامنت"
part ⁷
*****
"جونگ کوک:فرشته ای خندید، فرشته ای گریست، فرشته ای دوید، فرشته ای پرواز کرد، فرشته ای خسته شد، فرشته ای نگاه کرد، فرشته ای گناه کرد، فرشته ای تباه شد، فرشته ای شکست، و همه اینها اتفاق افتاد... وقتی فرشته ای عاشق شد..فرشته ي من عاشق شد... کاترین تو مثل فرشته اي پاك در دشت سياهي زندگي ام به پرواز درامدي و با دراز كردن دست هاي ظريف و بي گناهت به شادي هاي وصف نشدني دعوتم كردي
نگاه كن فرشته ي من..تو منو به خود مبتلا كردي!"
ک با صدایه قدمی ب عقب برگشت....
اون شخص کاترین بود یا...زن افریته ش؟
_⁶ ساعت بعد_نزدیک طلوع افتاب_
جونگ کوک:اوکی...فاک...ولی خدا دیوار از من کوتاه ار پیدا نکردی گیر ی این دختریه لعنتیه*سانسور صدا سیما🌚* انداختیم؟؟ناموصا ای...
کات..کاتی باور کن با تو نبودم؟!!
دیدم با دو رفت پایین سخره...
منم دویدم دنبالش خداااا...
ب مسیح میدونم عن شانسم ولی چرا خدایی سر جملات عاشقانه باید اون سویون خر میومد سر فحش کاترین؟خداااا...فاک تو شانسم....*بچه عصبی شدح>
بش رسیدم شونشو گرفتم گفتم:کاتی ب جون شیرموزام ک عزیزترین شخصایه عمر منن با تو نبودم با اون زن*سانسور صدا سیما* بودم*صداقتو عشقع>
کاتی:توقع داری باور کنم؟باکر کنم ک ب زنت گف...
ک لبایه جونگ کوک ک رو لبش قرار گرفتن....
* ی ساعت بعد_⁶ صبح*
کاتی:من...من چطور ببخشمت؟حد اقل میتونستی بم بگی ک بخاطر خودم ولم کردی؟من عذاب کشیدم؟اونم خیلی!
"جونگ کوک:
دو دقیقه گوش کن :) فکر کن کسی که دوسش داری بمیره فکر کن باید لباس مشکی بپوشی بری سر خاکش فکر کن دیگه نیست باهاش حرف بزنی پیامش مال خیلی وقت پیشه فکر کن باید گل بخری بری سر قبرش فکر کن باید همه حرفاتو به یه تیکه سنگ بزنی فکر بری سر قبرش اسمشو بلند صداش بزنی ولی دیگه نتونه بهت بگه جانم! فکر کن دیگه نیست دلت تنگ شه بری ببینیش دیگه نتونی بغلش کنی فکر کن…من حتی نتونستم ب نبودت فک کنم؟دیدی سخته پس قدر همدیگرو بدونیم:)!💔️."
کاتی جونگ کوکو بغل کرد ک...
(...):به به کبوترایه عاشق,جناب جئون حداقل طلاق میکرفتی بعد میرفتی پیش عشقت؟*پوزخنده حرصی و عصبی*
جی کی:سویون...
سویون:کاترین خانم...من باید انتقام خانوادمو بگیرم,پدرت باعث شد پدرم ورشکست شه و سکته کنه!
اسلحه شو از جیبش دراورد و سمت کوک نشونه گرفت...
کاتی:تو با من مشکل داری چرا اونو میکشی!؟
*صدایه شلیک*
*****
"جونگ کوک:فرشته ای خندید، فرشته ای گریست، فرشته ای دوید، فرشته ای پرواز کرد، فرشته ای خسته شد، فرشته ای نگاه کرد، فرشته ای گناه کرد، فرشته ای تباه شد، فرشته ای شکست، و همه اینها اتفاق افتاد... وقتی فرشته ای عاشق شد..فرشته ي من عاشق شد... کاترین تو مثل فرشته اي پاك در دشت سياهي زندگي ام به پرواز درامدي و با دراز كردن دست هاي ظريف و بي گناهت به شادي هاي وصف نشدني دعوتم كردي
نگاه كن فرشته ي من..تو منو به خود مبتلا كردي!"
ک با صدایه قدمی ب عقب برگشت....
اون شخص کاترین بود یا...زن افریته ش؟
_⁶ ساعت بعد_نزدیک طلوع افتاب_
جونگ کوک:اوکی...فاک...ولی خدا دیوار از من کوتاه ار پیدا نکردی گیر ی این دختریه لعنتیه*سانسور صدا سیما🌚* انداختیم؟؟ناموصا ای...
کات..کاتی باور کن با تو نبودم؟!!
دیدم با دو رفت پایین سخره...
منم دویدم دنبالش خداااا...
ب مسیح میدونم عن شانسم ولی چرا خدایی سر جملات عاشقانه باید اون سویون خر میومد سر فحش کاترین؟خداااا...فاک تو شانسم....*بچه عصبی شدح>
بش رسیدم شونشو گرفتم گفتم:کاتی ب جون شیرموزام ک عزیزترین شخصایه عمر منن با تو نبودم با اون زن*سانسور صدا سیما* بودم*صداقتو عشقع>
کاتی:توقع داری باور کنم؟باکر کنم ک ب زنت گف...
ک لبایه جونگ کوک ک رو لبش قرار گرفتن....
* ی ساعت بعد_⁶ صبح*
کاتی:من...من چطور ببخشمت؟حد اقل میتونستی بم بگی ک بخاطر خودم ولم کردی؟من عذاب کشیدم؟اونم خیلی!
"جونگ کوک:
دو دقیقه گوش کن :) فکر کن کسی که دوسش داری بمیره فکر کن باید لباس مشکی بپوشی بری سر خاکش فکر کن دیگه نیست باهاش حرف بزنی پیامش مال خیلی وقت پیشه فکر کن باید گل بخری بری سر قبرش فکر کن باید همه حرفاتو به یه تیکه سنگ بزنی فکر بری سر قبرش اسمشو بلند صداش بزنی ولی دیگه نتونه بهت بگه جانم! فکر کن دیگه نیست دلت تنگ شه بری ببینیش دیگه نتونی بغلش کنی فکر کن…من حتی نتونستم ب نبودت فک کنم؟دیدی سخته پس قدر همدیگرو بدونیم:)!💔️."
کاتی جونگ کوکو بغل کرد ک...
(...):به به کبوترایه عاشق,جناب جئون حداقل طلاق میکرفتی بعد میرفتی پیش عشقت؟*پوزخنده حرصی و عصبی*
جی کی:سویون...
سویون:کاترین خانم...من باید انتقام خانوادمو بگیرم,پدرت باعث شد پدرم ورشکست شه و سکته کنه!
اسلحه شو از جیبش دراورد و سمت کوک نشونه گرفت...
کاتی:تو با من مشکل داری چرا اونو میکشی!؟
*صدایه شلیک*
۳۰.۳k
۲۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.