فیک طلسم شده قسمت سیزده هم
روزها گذشت و جسیکا شد ده ساله
داداش جیمین شد معلم باله ای جسیکا و بابای جسیکا داشت نگاه میکرد رقصیدن جسیکا و جیمین رو که یهو جیمین از زیر بغل جسیکا گرفت و بلندش کرد چرخوند
بابای جسیکا این صحنه رو دید و کفرش دراومد
عصبی شده بود داد زد کافیه
جسیکا ترسید جیمین قلبش تند تند میزد
چه غلطی میکنید هان
این چه وضع رقص عه برو سریعی تو اتاقت جسیکا زود
جسیکا دوید با گریه و اشک
بابای جسیکا به جیمین محکم چک زد و گفت میدونستم تو عوضی تر از بقیه شون هستی با جیمین اومدن داخل کلبه شدن
بابای جسیکا گفت همه تون از کلبه من برید بیرون و جایی برای خودتون پیدا کنید
و فقط برای درس جسیکا رو ببنید مفهوم شد رفت
اعضا هم تو سرمای زمستان جمع کردن و رفتن
داداش جیمین شد معلم باله ای جسیکا و بابای جسیکا داشت نگاه میکرد رقصیدن جسیکا و جیمین رو که یهو جیمین از زیر بغل جسیکا گرفت و بلندش کرد چرخوند
بابای جسیکا این صحنه رو دید و کفرش دراومد
عصبی شده بود داد زد کافیه
جسیکا ترسید جیمین قلبش تند تند میزد
چه غلطی میکنید هان
این چه وضع رقص عه برو سریعی تو اتاقت جسیکا زود
جسیکا دوید با گریه و اشک
بابای جسیکا به جیمین محکم چک زد و گفت میدونستم تو عوضی تر از بقیه شون هستی با جیمین اومدن داخل کلبه شدن
بابای جسیکا گفت همه تون از کلبه من برید بیرون و جایی برای خودتون پیدا کنید
و فقط برای درس جسیکا رو ببنید مفهوم شد رفت
اعضا هم تو سرمای زمستان جمع کردن و رفتن
۶.۸k
۰۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.