دلتنگش شدم
دلتنگش شدم
چشمانم را بستم
او را از میان خاطرهها بیرون آوردم
در میان آغوشم تصورش کردم
لبخندی بر لبم بود
قطره اشکی از گوشه چشمم جاری شد.
چشمانم را بستم
او را از میان خاطرهها بیرون آوردم
در میان آغوشم تصورش کردم
لبخندی بر لبم بود
قطره اشکی از گوشه چشمم جاری شد.
۲.۸k
۰۴ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.