پارت ۳
_حقته تا تو باشی به غذا ناخونک نزنی
+ایشششش
_بچه ها کجان
+رفتن دنبال کارشون دیگه خودت که میدونی
_اها اصن بگو چه کار دیگه ای دارن که برن (بغض)
+ناراحت نباش ات خدا رو چه دیدی ما از این خراب شده میریم بیرون نگران نباش هممون خوشبخت میشیم من مطمئنم
_اخع چجوری دلت خوشه تهیونگ اینجا رو ول کنیم بریم کجا
+تو به این چیزا کاری نداشته باش فقط منتظر باش و ببین چی میشه
_ببینم تهیونگ چه فکرایی تو سرته
+یه فکرای خوب یه فکرایی که اگه نقشم عملی بشه برای همیشه نجات پیدا میکنیم
_واییی تهیونگ بیخیال شو نه برای خودت سر درست کن نه ما این مین کلی آدم داره هر جا بریم پیدامون میکنه
+بیخیال گفتم که تو کاری به این کارا نداشته باش
_اوکی
+غذا کی آماده میشه بابا ما گشنه ایم
_(خنده) الان دیگه تمومه برو دستتو بشور
+اوکی
بعد لپمو کشید و رفت منم غذا رو آماده کردم و بردم داخل سالن و چیدم رو سفره و بچه ها هم اومدن و با هم غذا خوردیم اون مین با زنش پیش ما نمیخوردن آخه به قول خودشون ما خیابونی بودیم
^ات دستت درد نکنه من سیر شدم
_ولی تو که چیزی نخوردی داداش
^نه دیگه سیر شدم
_اوکی
×متم همینطور ات جونم دستت درد نکنه
_نوش جان داداشی
+منم نمیخوام دیگه
_نون جان داداش
بعد دخترا بلند شدن و سفره رو جمع کردن و رفتن ظرفا رو شستن و رفتن دنبال کاراشون
+ایشششش
_بچه ها کجان
+رفتن دنبال کارشون دیگه خودت که میدونی
_اها اصن بگو چه کار دیگه ای دارن که برن (بغض)
+ناراحت نباش ات خدا رو چه دیدی ما از این خراب شده میریم بیرون نگران نباش هممون خوشبخت میشیم من مطمئنم
_اخع چجوری دلت خوشه تهیونگ اینجا رو ول کنیم بریم کجا
+تو به این چیزا کاری نداشته باش فقط منتظر باش و ببین چی میشه
_ببینم تهیونگ چه فکرایی تو سرته
+یه فکرای خوب یه فکرایی که اگه نقشم عملی بشه برای همیشه نجات پیدا میکنیم
_واییی تهیونگ بیخیال شو نه برای خودت سر درست کن نه ما این مین کلی آدم داره هر جا بریم پیدامون میکنه
+بیخیال گفتم که تو کاری به این کارا نداشته باش
_اوکی
+غذا کی آماده میشه بابا ما گشنه ایم
_(خنده) الان دیگه تمومه برو دستتو بشور
+اوکی
بعد لپمو کشید و رفت منم غذا رو آماده کردم و بردم داخل سالن و چیدم رو سفره و بچه ها هم اومدن و با هم غذا خوردیم اون مین با زنش پیش ما نمیخوردن آخه به قول خودشون ما خیابونی بودیم
^ات دستت درد نکنه من سیر شدم
_ولی تو که چیزی نخوردی داداش
^نه دیگه سیر شدم
_اوکی
×متم همینطور ات جونم دستت درد نکنه
_نوش جان داداشی
+منم نمیخوام دیگه
_نون جان داداش
بعد دخترا بلند شدن و سفره رو جمع کردن و رفتن ظرفا رو شستن و رفتن دنبال کاراشون
۸۱.۶k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.