پارت دو
پارت دو
+بیدار شدم دیدم که روی پای دازای هستم و داره منو نوازش میکنه خیلی گرم و نرمه دوست دارم درباره بخوابم ولی مادرم منو بیدار کرد و بلند شدم و رو شونه ی دازای تیکه دادم و بغلش کردم و گفتم دوست داران دازای
_از خجالت آب شدم صورتم سرخ شد نه ای ن خونهی چویا است چرا اون پسر بازی میخواد با نانامی صمیمی بشه و نانامی منو محل نمیده
+وارد خونه شدیم ،ما آمدیم چویا را دیدم که داره کیف خودشو بلد میشه رفتم پشت سر چویا و بغلش کردم کیفش افتاد رو سر دازای و دازای بیهوش شد و چشش کبود من داشتم گریه میکردم و مامان با با رو صدا زدم که دیدم دازای داره لبخند میزنه
_ خوش حالم که نانامی داره برای من داره گریه میکنه و بلند شدم به نانامی گفتم گریه نکن من خوبم و هیچیم نشد
+دازای خوبی یعنی چی هیچی نشده چشمت کبود شده و سرت شکاف برداشته اگه من این کارو نمیکردم این شکلی نمیشد ببخشید دازای ما قراره که دیگه اینجا زندگی کنیم
_چرا بیاد اینجا بمونیم
+بیدار شدم دیدم که روی پای دازای هستم و داره منو نوازش میکنه خیلی گرم و نرمه دوست دارم درباره بخوابم ولی مادرم منو بیدار کرد و بلند شدم و رو شونه ی دازای تیکه دادم و بغلش کردم و گفتم دوست داران دازای
_از خجالت آب شدم صورتم سرخ شد نه ای ن خونهی چویا است چرا اون پسر بازی میخواد با نانامی صمیمی بشه و نانامی منو محل نمیده
+وارد خونه شدیم ،ما آمدیم چویا را دیدم که داره کیف خودشو بلد میشه رفتم پشت سر چویا و بغلش کردم کیفش افتاد رو سر دازای و دازای بیهوش شد و چشش کبود من داشتم گریه میکردم و مامان با با رو صدا زدم که دیدم دازای داره لبخند میزنه
_ خوش حالم که نانامی داره برای من داره گریه میکنه و بلند شدم به نانامی گفتم گریه نکن من خوبم و هیچیم نشد
+دازای خوبی یعنی چی هیچی نشده چشمت کبود شده و سرت شکاف برداشته اگه من این کارو نمیکردم این شکلی نمیشد ببخشید دازای ما قراره که دیگه اینجا زندگی کنیم
_چرا بیاد اینجا بمونیم
۲.۸k
۲۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.