💋😈رمان عروسک من💋😈
💋😈رمان عروسک من💋😈
پارت2
)به شدت منحر.فی )
جیمین:خوشگله میای خونه من؟
سوجین:نه ممنون کلی کار دارم
یهو دستمو کشید دو گفت
جیمین:بیا خوشمیگذره😈👅
وقتی رسیدیم خونه ش عین قصر بود که دستامو گرفت و به اجوما گفت که اتاق رو حاضر کنه
وقتی رسیدیم اتاق حولم داد رو تخت و شروع کرد به در اوردن لباساش
سوجین:هوی چیکار میکنی
جیمین ساکت شو و لباسات رو دربیار مگر نه خودم درمیارم
سوجین:درنمیارم
یهو لباسمو جر داد و رو گردن.م
م.ارک گذاشت و دی.ک شو کرد توی ک.صم و اروم ک.صمو مالید
یهو لبای گرمشو کرد تو ل.ب هام اروم مثل طلم.به شروع به کی.س رفتن کرد
سوجین:اههههه نکن نکن
جیمین:اروم باش عروسک من
که یهو ارض.ا شدم و ریخت رو کمرم
جیمین:عزیزم دیگع بسه بیا بریم حم.وم
منو برد حم.وم دوتایی خودمون رو شستیم ولی یهو من.....
ادامه دارد
لایک کنید اگه لایک به 3نرسه نمیزارم
پارت2
)به شدت منحر.فی )
جیمین:خوشگله میای خونه من؟
سوجین:نه ممنون کلی کار دارم
یهو دستمو کشید دو گفت
جیمین:بیا خوشمیگذره😈👅
وقتی رسیدیم خونه ش عین قصر بود که دستامو گرفت و به اجوما گفت که اتاق رو حاضر کنه
وقتی رسیدیم اتاق حولم داد رو تخت و شروع کرد به در اوردن لباساش
سوجین:هوی چیکار میکنی
جیمین ساکت شو و لباسات رو دربیار مگر نه خودم درمیارم
سوجین:درنمیارم
یهو لباسمو جر داد و رو گردن.م
م.ارک گذاشت و دی.ک شو کرد توی ک.صم و اروم ک.صمو مالید
یهو لبای گرمشو کرد تو ل.ب هام اروم مثل طلم.به شروع به کی.س رفتن کرد
سوجین:اههههه نکن نکن
جیمین:اروم باش عروسک من
که یهو ارض.ا شدم و ریخت رو کمرم
جیمین:عزیزم دیگع بسه بیا بریم حم.وم
منو برد حم.وم دوتایی خودمون رو شستیم ولی یهو من.....
ادامه دارد
لایک کنید اگه لایک به 3نرسه نمیزارم
۱.۷k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.