پارت۶ زندگی در عجایب
کوک دیدم از دستشویی اومد واقعا روم نمیشد برم پیشش اروم گفتم:چ..چرا اینقد عصبی بو.... وسط حرفم پرید و محکم گفت:واقعا نمیدونی؟اون حرفا چیبود؟ها.من:کدوم حرفا.گوشیشو آورد پیویمونو نشون داد اینا چین.(فلش بک ب۲ ساعت پیش شیا ویو)نقشه هانوول این بود ک گوشی ایزول رو بردارم و یجوری کوک دست بسر کنم و رابطشونو خراب کنم دیدم شازده پیام داده.کوک:"ایزول میشه فردا بعد مدرسه بیای دم کافه جلوی خونتون؟".من:'ببین اصلا دوست ندارم کنارم ببینمت اگر یک بار دیگه ببینم پیشم اومدی من میدونم و تو پسره عجیب اینهمه پیشت معذبم مثله کنه خودتو چسبوندی بهم'.کلی بدو بیرا بهش گفتم و دعوا کردیم اخرم بلاکش کردم و پیاما رو پاک کردم داد زدم:ایزولا این خوراکیا چی شدن؟.ایزول:هیچی پیدا نمیکنم.(پایان فلش بک ایزولویو)من:ولی من پیاما رو ندارم.رفتم چک کردم دیدم فقط زده بلاک کردی.کوک:چرا یهو...من:نگا طرز تایپ کردنش با من فرق داره بعدشم من تایپ کنم کلی اشتباه تایپی دارم تازه ایموجی نمیدم و جوابا و فحشامم فرق داره...تازه چرا باید ی همچین چیزایی بگم؟.کوک:راست میگی ولی اگه همشو تغیر نداده باشی چی؟.من:اینا پیامای من نیست...نکنه اونا....کوک:نگو کار دوستاته.من:فک کنم.یهو دیدم.یکی بهش پیام داد.من:این چی میگه چرا کله خاندانتو فحاشی کرد:|.کوک:چیزی نیست.... گوشیو گرفتم رفتم پروفشو دیدم.من:فن بیلی ایلیشه اسمش چانیا ع...او ۱۶سالشه همچنین ت چنله...کوک ت چنل الجیبیتی عضوی؟.کوک:اول اینارو از... .من:پروفایلش بیلیایلیش ع اسمش ت نیم کنار شمارش هست ت بیو هم تاریخ تولدشه ت چنل و گپ های هم ک باهم عضوید هم چک کردم.کوک:ت کی اینقد دقتت بالا بود؟زرنگیا...درباره اون چنله هم نپرس... .من:ت چنلی ک بودی منم بودم...هوف خاطره خوشی ندارم مامانم یبار دید مشکلی نداره ولی نزدیک بود بابامم ببینه لفت دادم...حالام از شره این مزاحمت خلاص شو نبینم جوابشونو بدیاااا.کوک:چرا اینقدر مثله مامانا ای.خندیدم و گفتم:همیشه همینم حکم مامانو دارم(۲ماه بعد)رابطم با کوک خیلی بهتر شده صمیمی شدیم و بچه های اکیپ هم غر میزنن امروز داداشش میاد کوک گفته میخواد منو بهش معرفی کنه حس میکنم اومده خواستگاری ک منو ب فامیلاش معرفی کنه:|عینکمو تمیز کردم...
۱۶.۹k
۲۳ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.