*𝚖𝚢 𝚝𝚛𝚘𝚞𝚋𝚕𝚎*

*𝚖𝚢 𝚝𝚛𝚘𝚞𝚋𝚕𝚎*
Part:3
نامجون: هی کوک چرا اینطور رفتار کردی؟
کوک: مگه چطور رفتار کردم؟؟
شوگا: جیهوپ حال ندارم میشه اداشو در بیاری؟
جیهوپ: خب خب وایسا ، (داره ادا در میاره) خب باید با من تو یه خونه زندگی کنی باید بیای تو کمپانی و...
کوک: اینطوری نگفتم( نمیخواد قبول کنه)
بقیه: گفتی
فردا
لونا: وای پشمام واقعا؟(درحال جر خوردن)
ا.ت: ارهههه حتی گفت باید تو اتاقش بخوابم بیشور
لونا: داداش تو دیگه خیلی وضعیتت بده(درحال پاره شدن)
ا.ت: نخند
لونا: خب دیگه وسایلتو جم کن برو واییی دارم راحت میشم تو خونه تنهای تنهااااا
ا.ت: اخر هفته ها میام پیشت گند نزده باشی تو خونه
لونا: باش خدافض
ا.ت: خدافضضض
(خونه بی تی اس)
ا.ت: سلاام
بقیه جز کوک: سلاام خوش اومدی
ا.ت: ممنون
نامجون: خب از اونجایی که هنوز مراسم عروسی رو نگرفتین باید اینجا زندگی کنی تا ۱ ماه و بعد ازدواج میکنید اوکی؟
ا.ت: اهاا،اوک فقط اتاقم؟
کوک: اتاقت کنار اتاق منه بیا دنبالم(سرد)
(رفتن بالا)
ا.ت: ممنو...
کوک: ببین قبل از اینکه ازدواج سوری بکنیم باید یه سری چیزا رو بهت بگم
ا.ت: خب؟؟؟بگو؟
کوک: 1.قرارداد میبندیم به مدت 1 سال 2.بعد از ازدواج باید بیای خونه ی من و تو یه اتاق باید بخوابیم چون اگه یه درصد ساسنگ فن ها بفهمن برامون بد میشه 3.لباسای باز زیاد نباید بپوشی چون شایعه های بدی میشه و هیت میگیری و خلاصه ساسنگ فن ها میوفتن دنبالت و4.زیاد بیرون نرو یا اگه میری به من بگو که برات بادیگار بزارم چون قطعا ساسنگ فن ها تعقیبت میکنن برای امنیت خودته (خنثی و سرد)
ا.ت: اهاااا اوک فقط یه سوال؟
کوک: هوم؟
ا.ت: اا.. هیچی ولش کن
کوک: یه چیز دیگه از اینکه سوال داری و نمیپرسی هم بدم میاد
(فردا ویو ا.ت)