p3
نامجون:پرینان
پ:بله
نامجون:میتونی براماب بیاری
پ:وایسا...
پ:
داخل چادر شدم و اب رو توی یه لسوان ریختم داشنم میبردم که تب رو از دستمگاپیدن(نمد درسته یانه)
پ:چی کا...
شوگا:هوم؟....
پ:شو شوگا
شوگا:اههههه پیشی کوچولو دلت تنبیه میخواد
پ:اخه چرا بخواد...مگه چیکار کردم
شوگا:تو چیزی هم نکنی من دوباره میخوام تنبیهت کنم
پ:چرا مگه مرض داری؟
پ:
بعد حرفم چشای شوگا قرمز شد...هر هفتاشون وقتی عصبیمیشن چشاشون قرمز میشه...نکنه خون اشامی چیزس هستن...استغفرولله
شوگا:چی گفتییییی
پ:من من
شوگا:من من نکننننن
پ:شوگا(گریه)
شوگا:زهرماررررر
پ:هق...هق
شوگا:گریه نکن و نگام کن....نگامکن پرینان
پ:
سرم رو یلند کردم و نگاش کردم دستش رو زیر چونم گذاشت و بلندش کرد باعث شد چشم تو چشم بشیم تبک عادتش ل.ب.ش رو روی لپم گذاشت و هیچ جرکتی نداد فقط یه نفس عمیقی کشید و ول کرد چشاش کم کم به قهوه ای تبدیل شد بعد یه لبخند زد و به سمت بقیه رفت وقتی به اطراف نگاه کردم دیدم اب رو روی میز گذاشته رفتم برش داشتمو بردم دادمبه نامجون
نامجون یه تکنگاهی برامانداخت و گفت
نامی:شوگا...داشتی چیمگفتی به پرینان؟
شوگا:به تو چه؟
نامی:شوگا...گفتم جی میگفتی بهش؟
شوگا:اخه مرد حسابی به تو چهههه؟
جین:بسهههه به خووتکن بیاینننن عهههه
جیمین:دوباره شروع نکنین
نامجون:(نفس عمیقی میکشه)
استاد:گایززز جمع بشین
جونگ کوک دستمرو گرفت و به سمت استاد رفتیم
استاد:یواش یواش حاظرشین میریم سمت ابشار
همه:هوراااا
استاد:دیدی پرینان...رو حرفم موندم(یه چشمک)
تهیونگ:مرتیکههههه
جین:سسسسس
ته:ولم کن
پ:
تهیونگ و پسرا بعد اون چشمک فقط میخواستن به طرف استاد حم.له کنن ولی چون استاد برگشته بود نمیدید اونجا دارن خودشون رو می.ک.شن جونگ کوک که دستمروگرفته بود طوری فشار داد که اه ریزی از لبم در اومد بهمنگاه کرد و دستش رو شلتر کرد نگاهمبه نگاهش وصل شد ...چشاش خمار بود
کوک:کاش همیشه برام ن.ال.ه کنی بیبی
پ:
اب دهنم رو قورت دادمو نگاهم رو ازش دزدیم
پارت بعد:
۵۰ لایک
۳۰کامنت
دوستون دارمممممممم بای بایییی❤❤❤💋💋💋
پ:بله
نامجون:میتونی براماب بیاری
پ:وایسا...
پ:
داخل چادر شدم و اب رو توی یه لسوان ریختم داشنم میبردم که تب رو از دستمگاپیدن(نمد درسته یانه)
پ:چی کا...
شوگا:هوم؟....
پ:شو شوگا
شوگا:اههههه پیشی کوچولو دلت تنبیه میخواد
پ:اخه چرا بخواد...مگه چیکار کردم
شوگا:تو چیزی هم نکنی من دوباره میخوام تنبیهت کنم
پ:چرا مگه مرض داری؟
پ:
بعد حرفم چشای شوگا قرمز شد...هر هفتاشون وقتی عصبیمیشن چشاشون قرمز میشه...نکنه خون اشامی چیزس هستن...استغفرولله
شوگا:چی گفتییییی
پ:من من
شوگا:من من نکننننن
پ:شوگا(گریه)
شوگا:زهرماررررر
پ:هق...هق
شوگا:گریه نکن و نگام کن....نگامکن پرینان
پ:
سرم رو یلند کردم و نگاش کردم دستش رو زیر چونم گذاشت و بلندش کرد باعث شد چشم تو چشم بشیم تبک عادتش ل.ب.ش رو روی لپم گذاشت و هیچ جرکتی نداد فقط یه نفس عمیقی کشید و ول کرد چشاش کم کم به قهوه ای تبدیل شد بعد یه لبخند زد و به سمت بقیه رفت وقتی به اطراف نگاه کردم دیدم اب رو روی میز گذاشته رفتم برش داشتمو بردم دادمبه نامجون
نامجون یه تکنگاهی برامانداخت و گفت
نامی:شوگا...داشتی چیمگفتی به پرینان؟
شوگا:به تو چه؟
نامی:شوگا...گفتم جی میگفتی بهش؟
شوگا:اخه مرد حسابی به تو چهههه؟
جین:بسهههه به خووتکن بیاینننن عهههه
جیمین:دوباره شروع نکنین
نامجون:(نفس عمیقی میکشه)
استاد:گایززز جمع بشین
جونگ کوک دستمرو گرفت و به سمت استاد رفتیم
استاد:یواش یواش حاظرشین میریم سمت ابشار
همه:هوراااا
استاد:دیدی پرینان...رو حرفم موندم(یه چشمک)
تهیونگ:مرتیکههههه
جین:سسسسس
ته:ولم کن
پ:
تهیونگ و پسرا بعد اون چشمک فقط میخواستن به طرف استاد حم.له کنن ولی چون استاد برگشته بود نمیدید اونجا دارن خودشون رو می.ک.شن جونگ کوک که دستمروگرفته بود طوری فشار داد که اه ریزی از لبم در اومد بهمنگاه کرد و دستش رو شلتر کرد نگاهمبه نگاهش وصل شد ...چشاش خمار بود
کوک:کاش همیشه برام ن.ال.ه کنی بیبی
پ:
اب دهنم رو قورت دادمو نگاهم رو ازش دزدیم
پارت بعد:
۵۰ لایک
۳۰کامنت
دوستون دارمممممممم بای بایییی❤❤❤💋💋💋
۲۴.۸k
۲۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.