بیبی گرل من
#بیبی_گرل_من
Part8
اما ساکت بود که متوجه نگاهای خیره شدم
سرمو برگردوندم که دیدم با یه پوزخند بهم نگاه میکرد
لینو : انگار یه موش کوچولو در گوشی وایساده
آب دهنمو قورت دادم
ترسیدم که کاری باهام بکنن
رز : مـ...مـ..ن چيزه..
لینو : تو چی؟! مخفيانه اومده بودی تا به حرفامون گوش بدی
هان : تو..کی؟ همون رز معروفی؟
نگاهمو بهش داد همشون دورم جمع شده بودن تاحالا در این حد جمع پسر نزدیکم نشده بودند
احساس خفتی میکردم
سرمو بالا پایین کردم
چان : تازه اومده..وقتی اومد من دیدمش فقط به روی خودم نیاوردم
همشون کنار رفتن
زود بلند شدم و هودی بلند هیونجین رو درست کردم
دوباره سرمو بالا آوردم و به چشمای اون یارو که همه چيزو میدونست نگاه کردم
رز : معذرت مبخوام...ميشه.. برم..؟
پوزخندی زد
لینو : حالاکه تا اینجا اومدی حيفه بزاریم بری تا وقتی که هوانگ برگرده پیش ما میمونی
پیش 7 تا پسر..معذب میشم که اما چاره ای نداشتم آه لعنت بت رززز
رز : باشه..
دور میز قمار نشستیم همشون بهم نگاه میکردن و این کارشون معذبم میکرد
جونگین : نمیخوای معرفی بدی
رز : اسممو که ميدونين...
سونگمین : سنتو نگفتی بانو هوانگ
رز :18...
لینو : پس هنوز بچه ای
سرمو دوباره تکون دادم
سرمو انداختم به پایین که با پاهای لختم روبه رو شدم و این بیشتر از قبل معذبم کرد
مگه خونه خالمه که همینقدر راحت بدنمو نمایش میزارم..خودمو فحش بارون کردم
هان : دختر کیوتی هستی
هنوزم سرم پایین بود جوابشو دادم: م..ممنون..
همش داشتن ازم سوال میپرسیدن حتما هوانگ خواسته ازشون
اوفی کشیدم که ساکت شدن
رز : این سوالا به چه دردتون میخورههه
فلیکس : راس ميگه به چه دردمون میخوره..
چانگبین : فلیکسشی تو چجوری تونستی مافیا شی چرا امروز خنگ شدییی
رز : مافیااا!؟
از این بابت مطمئن شدم که شغلشون مثل شغل بابامه اما دلیل نمیشه که نترسم اتفاقا بیشتر ترسیدم
لینو : برم سرمو بکوبم به دیواررر
برای اینکه دعوا نشه زود گفتم
رز: بیخیال...منکه از اول میدونستم...فقط.. فقط.. لحنی که گفتیی خفن بود..
زر زدم مطمئنم باورشون نمیشه زود دوباره گفتم
رز : شماها هم...معرفی.. کنید خودتونو..
لینو : میخوای چیکار
رز :...همینجوری..
اینم آدم عجیبیه
رز : حداقل بگید ساعت چنده..
جونگین : 5 و 55 دقیقه
رز : تشکر
چانگبین : بیخیال بیاین یکم قمار بازی کنیم
چان : موافقم
اونا شروع به بازی کردن، کردن منم فقط تماشاشون میکردم...واقعا خسته کننده بود...و همینطور حوصله سربر
همینجوری بهشون نگاه میکردم که هیونجین وارد شد و همه از بازی دست کشیدن و بهش نگاهی کردن
فلیکس : سلاممم رفیق
لبخندی براشون زد اما با دیدن من اخم کنار لبش شکل گرفت
هیونجین : تو اینجا چیکار میکنی؟
با کمال پرویی به صندلی راحت و پشمی لم دادم و دست به سینه گفتم : ممنون حالم خوبه 🗿
همه پسرا با چشمای تعجب بهم نگاه میکردن
روشو برگردوند به سمت لینو و گقت
هیونجین :این اینجا چیکار میکنه؟
نگاهی به من کرد و بعد گفت
لینو : داشت حرفهای شخصیمون رو گوش میداد
هیونجین : که اينطور
مچ دستمو گرفت و به سمت خودش کشید فاصله کمی بینمون بود
آروم گفتم
رز : ولم کن!
هیونجین : حواست به رفتارات باشه وگرنه..کارتو تموم میکنم
دروغ چرا خیلی جدی بود یکم ترسیدم
هوفی زیر لب گفتم و کشیده کشیده منو از اونجا بیرون آورد
وارد خونه شدیم بازم داشت برف میبارید
زود رفتیم خونه مچ دستمو خیلی محکم گرفته بود و همین باعث میشد دردم بگیره
رز :یاا.. فشارش نده..
طبقه بالا رفتیم و زود وارد اتاق من شدیم درو پشت سرش بست
حالا دستمو ول کرد و نفسشو داد بیرون
و نگاهم کرد میتونستم از نگاهش بفهمم که خستس
آروم با صدای ارومی گفت
هیونجین :...
Part8
اما ساکت بود که متوجه نگاهای خیره شدم
سرمو برگردوندم که دیدم با یه پوزخند بهم نگاه میکرد
لینو : انگار یه موش کوچولو در گوشی وایساده
آب دهنمو قورت دادم
ترسیدم که کاری باهام بکنن
رز : مـ...مـ..ن چيزه..
لینو : تو چی؟! مخفيانه اومده بودی تا به حرفامون گوش بدی
هان : تو..کی؟ همون رز معروفی؟
نگاهمو بهش داد همشون دورم جمع شده بودن تاحالا در این حد جمع پسر نزدیکم نشده بودند
احساس خفتی میکردم
سرمو بالا پایین کردم
چان : تازه اومده..وقتی اومد من دیدمش فقط به روی خودم نیاوردم
همشون کنار رفتن
زود بلند شدم و هودی بلند هیونجین رو درست کردم
دوباره سرمو بالا آوردم و به چشمای اون یارو که همه چيزو میدونست نگاه کردم
رز : معذرت مبخوام...ميشه.. برم..؟
پوزخندی زد
لینو : حالاکه تا اینجا اومدی حيفه بزاریم بری تا وقتی که هوانگ برگرده پیش ما میمونی
پیش 7 تا پسر..معذب میشم که اما چاره ای نداشتم آه لعنت بت رززز
رز : باشه..
دور میز قمار نشستیم همشون بهم نگاه میکردن و این کارشون معذبم میکرد
جونگین : نمیخوای معرفی بدی
رز : اسممو که ميدونين...
سونگمین : سنتو نگفتی بانو هوانگ
رز :18...
لینو : پس هنوز بچه ای
سرمو دوباره تکون دادم
سرمو انداختم به پایین که با پاهای لختم روبه رو شدم و این بیشتر از قبل معذبم کرد
مگه خونه خالمه که همینقدر راحت بدنمو نمایش میزارم..خودمو فحش بارون کردم
هان : دختر کیوتی هستی
هنوزم سرم پایین بود جوابشو دادم: م..ممنون..
همش داشتن ازم سوال میپرسیدن حتما هوانگ خواسته ازشون
اوفی کشیدم که ساکت شدن
رز : این سوالا به چه دردتون میخورههه
فلیکس : راس ميگه به چه دردمون میخوره..
چانگبین : فلیکسشی تو چجوری تونستی مافیا شی چرا امروز خنگ شدییی
رز : مافیااا!؟
از این بابت مطمئن شدم که شغلشون مثل شغل بابامه اما دلیل نمیشه که نترسم اتفاقا بیشتر ترسیدم
لینو : برم سرمو بکوبم به دیواررر
برای اینکه دعوا نشه زود گفتم
رز: بیخیال...منکه از اول میدونستم...فقط.. فقط.. لحنی که گفتیی خفن بود..
زر زدم مطمئنم باورشون نمیشه زود دوباره گفتم
رز : شماها هم...معرفی.. کنید خودتونو..
لینو : میخوای چیکار
رز :...همینجوری..
اینم آدم عجیبیه
رز : حداقل بگید ساعت چنده..
جونگین : 5 و 55 دقیقه
رز : تشکر
چانگبین : بیخیال بیاین یکم قمار بازی کنیم
چان : موافقم
اونا شروع به بازی کردن، کردن منم فقط تماشاشون میکردم...واقعا خسته کننده بود...و همینطور حوصله سربر
همینجوری بهشون نگاه میکردم که هیونجین وارد شد و همه از بازی دست کشیدن و بهش نگاهی کردن
فلیکس : سلاممم رفیق
لبخندی براشون زد اما با دیدن من اخم کنار لبش شکل گرفت
هیونجین : تو اینجا چیکار میکنی؟
با کمال پرویی به صندلی راحت و پشمی لم دادم و دست به سینه گفتم : ممنون حالم خوبه 🗿
همه پسرا با چشمای تعجب بهم نگاه میکردن
روشو برگردوند به سمت لینو و گقت
هیونجین :این اینجا چیکار میکنه؟
نگاهی به من کرد و بعد گفت
لینو : داشت حرفهای شخصیمون رو گوش میداد
هیونجین : که اينطور
مچ دستمو گرفت و به سمت خودش کشید فاصله کمی بینمون بود
آروم گفتم
رز : ولم کن!
هیونجین : حواست به رفتارات باشه وگرنه..کارتو تموم میکنم
دروغ چرا خیلی جدی بود یکم ترسیدم
هوفی زیر لب گفتم و کشیده کشیده منو از اونجا بیرون آورد
وارد خونه شدیم بازم داشت برف میبارید
زود رفتیم خونه مچ دستمو خیلی محکم گرفته بود و همین باعث میشد دردم بگیره
رز :یاا.. فشارش نده..
طبقه بالا رفتیم و زود وارد اتاق من شدیم درو پشت سرش بست
حالا دستمو ول کرد و نفسشو داد بیرون
و نگاهم کرد میتونستم از نگاهش بفهمم که خستس
آروم با صدای ارومی گفت
هیونجین :...
۱۰.۴k
۳۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.