پارت ۵۲
پارت ۵۲
وقتی بیدار شدی و النا رو کنارت دیدی ، تمام اتفاقات دیشب برات یاداوری شد و باعث شد لبخند عمیقی روی لبت بشینه
رفتی توی اتاق خودت و بعد از دوش گرفتن و پوشیدن لباس ، صبحانه رو درست کردی و بعد برگشتی توی اتاق النا که دیدی بیدار شده و لباس هاش رو پوشیده
+ صبح بخیر
- صبح بخیر
+ بیا پایین صبحانه بخور . بعدش باید بری سرکار
- باشه اومدم
چند دقیقه بعد ، النا داشت می رفت که چیزایی که دیشب قبل خواب بهشون فکر میکردی ، یادت اومد
+ راستی وقتی اومدی خونه باید از تصمیم و کارایی که قراره بکنم بهت بگم
- انگار چیزای خوبی در نظر داری ! سعی میکنم سریع برگردم
و رفت
(ساعت ۹ شب)
- خب قراره چیکار کنی ؟
نفس عمیقی کشیدی
+ یادته میگفتم که برای خارج شدن از مافیا به یه دلیل نیاز دارم؟ از قرار معلوم یه نفر یه دلیل خیلی بزرگ و عالی برای این کار شده
و چشمکی بهش زدی که خندید
+ برای همین قراره از نقشه ای استفاده کنم که موقع برنامه ریزی کردنش احتمال زیر یک درصد رو برای انجام دادنش میدادم . قراره به جای اینکه ماه بعد با کسایی که مافیا میفرستن برم ، یک هفته بعد با تو بریم آلمان و یک زندگی جدید رو باهم شروع کنیم . من توی یکی از شهرهای اونجا یه مقداری پول و یه خونه دارم . میتونم اگه بخوای از یه اشنا هم برای تو بخوام که توی یه بیمارستان خوب بتونی شغلت رو ادامه بدی
مشخص بود که از حرفت خیلی تعجب کرده
- چی؟ ولی چجوری؟ یعنی واقعا میتونی از مافیا بدون دردسر خارج بشی؟
+ البته که میتونم ، یه نقشه خیلی عالی و قطعی براش دارم...
وقتی بیدار شدی و النا رو کنارت دیدی ، تمام اتفاقات دیشب برات یاداوری شد و باعث شد لبخند عمیقی روی لبت بشینه
رفتی توی اتاق خودت و بعد از دوش گرفتن و پوشیدن لباس ، صبحانه رو درست کردی و بعد برگشتی توی اتاق النا که دیدی بیدار شده و لباس هاش رو پوشیده
+ صبح بخیر
- صبح بخیر
+ بیا پایین صبحانه بخور . بعدش باید بری سرکار
- باشه اومدم
چند دقیقه بعد ، النا داشت می رفت که چیزایی که دیشب قبل خواب بهشون فکر میکردی ، یادت اومد
+ راستی وقتی اومدی خونه باید از تصمیم و کارایی که قراره بکنم بهت بگم
- انگار چیزای خوبی در نظر داری ! سعی میکنم سریع برگردم
و رفت
(ساعت ۹ شب)
- خب قراره چیکار کنی ؟
نفس عمیقی کشیدی
+ یادته میگفتم که برای خارج شدن از مافیا به یه دلیل نیاز دارم؟ از قرار معلوم یه نفر یه دلیل خیلی بزرگ و عالی برای این کار شده
و چشمکی بهش زدی که خندید
+ برای همین قراره از نقشه ای استفاده کنم که موقع برنامه ریزی کردنش احتمال زیر یک درصد رو برای انجام دادنش میدادم . قراره به جای اینکه ماه بعد با کسایی که مافیا میفرستن برم ، یک هفته بعد با تو بریم آلمان و یک زندگی جدید رو باهم شروع کنیم . من توی یکی از شهرهای اونجا یه مقداری پول و یه خونه دارم . میتونم اگه بخوای از یه اشنا هم برای تو بخوام که توی یه بیمارستان خوب بتونی شغلت رو ادامه بدی
مشخص بود که از حرفت خیلی تعجب کرده
- چی؟ ولی چجوری؟ یعنی واقعا میتونی از مافیا بدون دردسر خارج بشی؟
+ البته که میتونم ، یه نقشه خیلی عالی و قطعی براش دارم...
۵.۷k
۳۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.