my little girl
پارت 8
~: من مدیر مدرسه دخترتون هستم.. باید بگم که الان یک ساعتی از تعطیل شدن مدرسه میگذره و کسی هنوز دنبال ات نیومده میشه بیایین دنبالش
جیهوپ: اههه ببخشید... همین الان میام دنبالش
*پایان مکالمه*
جونگکوک: کی بود هیونگ؟
جیهوپ: مدیر مدرسه ات بود اونا خیلی وقته تعطیل شدن و من هنوز دنبال ات نرفتم
شوگا: وایسا جیهوپ.. من میرم دنبالش
جیهوپ: ولی هیونگ ت....
شوگا:(پرید وسط حرفش) تو تو نکن میرم دنبالش
ویو شوگا
واقعا چرا جیهوپ دلش نمیخواست ات یه مافیا بشه اون از الان باید تمرین کنه تا بهترین بشه و همیشه مراقب خودش باشه. ــ
سریع سوار ماشین شدم و به سمت مدرسه ات رفتم وقتی رسیدم سریع خودمو به دفتر مدیر رسوندم و در زدم
مدیر: بفرمایید
ویو ادمین
شوگا اروم وارد شد
شوگا: سلام.. ببخشید که دیر شد
مدیر: خواهش میکنم.. ولی لطف کنین از این به بعد زود بیایی دنبالش
شوگا: چشم حتما بازم ببخشید
مدیر: ببخشید شما پدره ات هستین؟
شوگا: امم نه من عموش هستم..
مدیر: اها فقط میخواستم بگم از داشتن همچین دختری باید خیلی خوشحال باشین چون خیلی باهوش و دوست داشتنیه
شوگا: اوهه بله ممنون... با اجازتون من دیگه میرم فقط ببخشید ات کجاست؟
مدیر: خیلی گریه میکرد فرستادمش اتاق بازی که باز یکنه تا شما بیایین ـ... اتاق بازی اخر سالن هستش
شوگا: اوه ممنونم.. خدانگهدار
شوگا به سمت سالن بازی رفت وقتی درو باز کرد دید ات توی خودش جمع شده و داره گریه میکنه شوگا به سمتش رفت و بغلش کرد
شوگا: هعیی خوشگلم چرا گریه میکنی؟
ات: عمو شوگاا(گریه)
شوگا: جانم عزیزه دلم
ات: چرا دیر اومدی دنبالم. فکر کردم شما هم مثل مامانم منو ول کردین
شوگا: این چه حرفیه عروسکم ما هیچ وقت ولت نمیکنیم حتااگه همه دنیا باهات بد باشه بدون من طرف تو هستم ـ.
ات: میشه بریم خونه خیلی گشنمه اخه
شوگا: بزن بریم
خثشوگا و ات سوار ماشین شدن و به سمت خونه حرکت کردن..
وقتی رسیدن شوگا ماشینو پارک کرد و دست ات رو گرفت و باهم به طرف دره عمارت میرفتن ات همینجور که دستش تو دستای شوگا بود پ میپربد شعر میخوند.
ویو جیهوپ
منتظر بودم تا شوگا و ات برسن واقعا دلم برای دختر کوچولوم تنگ شده بود
منتظر نشیته بودم که یهو
⛓️🤤⛓️🤤⛓️🤤
شرط نداریم
⛓️🤤⛓️🤤⛓️🤤
~: من مدیر مدرسه دخترتون هستم.. باید بگم که الان یک ساعتی از تعطیل شدن مدرسه میگذره و کسی هنوز دنبال ات نیومده میشه بیایین دنبالش
جیهوپ: اههه ببخشید... همین الان میام دنبالش
*پایان مکالمه*
جونگکوک: کی بود هیونگ؟
جیهوپ: مدیر مدرسه ات بود اونا خیلی وقته تعطیل شدن و من هنوز دنبال ات نرفتم
شوگا: وایسا جیهوپ.. من میرم دنبالش
جیهوپ: ولی هیونگ ت....
شوگا:(پرید وسط حرفش) تو تو نکن میرم دنبالش
ویو شوگا
واقعا چرا جیهوپ دلش نمیخواست ات یه مافیا بشه اون از الان باید تمرین کنه تا بهترین بشه و همیشه مراقب خودش باشه. ــ
سریع سوار ماشین شدم و به سمت مدرسه ات رفتم وقتی رسیدم سریع خودمو به دفتر مدیر رسوندم و در زدم
مدیر: بفرمایید
ویو ادمین
شوگا اروم وارد شد
شوگا: سلام.. ببخشید که دیر شد
مدیر: خواهش میکنم.. ولی لطف کنین از این به بعد زود بیایی دنبالش
شوگا: چشم حتما بازم ببخشید
مدیر: ببخشید شما پدره ات هستین؟
شوگا: امم نه من عموش هستم..
مدیر: اها فقط میخواستم بگم از داشتن همچین دختری باید خیلی خوشحال باشین چون خیلی باهوش و دوست داشتنیه
شوگا: اوهه بله ممنون... با اجازتون من دیگه میرم فقط ببخشید ات کجاست؟
مدیر: خیلی گریه میکرد فرستادمش اتاق بازی که باز یکنه تا شما بیایین ـ... اتاق بازی اخر سالن هستش
شوگا: اوه ممنونم.. خدانگهدار
شوگا به سمت سالن بازی رفت وقتی درو باز کرد دید ات توی خودش جمع شده و داره گریه میکنه شوگا به سمتش رفت و بغلش کرد
شوگا: هعیی خوشگلم چرا گریه میکنی؟
ات: عمو شوگاا(گریه)
شوگا: جانم عزیزه دلم
ات: چرا دیر اومدی دنبالم. فکر کردم شما هم مثل مامانم منو ول کردین
شوگا: این چه حرفیه عروسکم ما هیچ وقت ولت نمیکنیم حتااگه همه دنیا باهات بد باشه بدون من طرف تو هستم ـ.
ات: میشه بریم خونه خیلی گشنمه اخه
شوگا: بزن بریم
خثشوگا و ات سوار ماشین شدن و به سمت خونه حرکت کردن..
وقتی رسیدن شوگا ماشینو پارک کرد و دست ات رو گرفت و باهم به طرف دره عمارت میرفتن ات همینجور که دستش تو دستای شوگا بود پ میپربد شعر میخوند.
ویو جیهوپ
منتظر بودم تا شوگا و ات برسن واقعا دلم برای دختر کوچولوم تنگ شده بود
منتظر نشیته بودم که یهو
⛓️🤤⛓️🤤⛓️🤤
شرط نداریم
⛓️🤤⛓️🤤⛓️🤤
۶.۱k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.