𝘗𝘢𝘳𝘵 8
رفتیم استادیوم و اماده شدیم واس اجرا..
بعد اجرا..
امادع شدیم ک بریم خونه..داشتیم خارج میشدیم ک ی ساسنگ فن منو از کمر گرفتو ب خودش چسبوند..
بادیگارد و اعضا اومدن و اونو از من جدا کردن..
رسیدن خونه..
یونگی
نمیدونم چرا ولی وقتی ک لون یاسنگ قن ا.تو بغل کرد خیلییی عصبی شدم..
همشون لباساشونو عوض کردن و اومدن رو مبلا نشستن..
ته:چرا پشت ما بودی؟؟؟
نامجون: اوت ما ک همیشه بهت میگفتیم بودیم از پیشمون تکون نخور..
ا.ت:..چ.. چرا گفته بودین..
جیهوپ: ا.ت بچه ها راس میگن ولی.. پسرا تقصیر خودش نبود که..
جین:اره ناخواسته بود..
کوک: مگ خودش رفت خودشو چسبوند ب پسره؟..تقصیر خودش نی..
یونگی:چراااااا اتفاقاااا تقصیر خودشههههه چرا از ما دور شد؟؟؟؟ چرا لباس باز پوشید؟؟؟چرا پیش ما نبود؟؟چرا گذاشت اون پسرهی فاکی بش دس بزنههههه؟؟؟بازم میگید تقصیر خودش نییییسسسس؟؟؟؟(با دااااااد)
ا.ت:...
ا.ت رفت تو اتاق..
جیمین:یونگی خیلی زیاده روی کردی..
یونگی:هوففففف
بعد چن دیقه جیمین بلند شد و رف دم در اتاق ا.ت و کوک..
در زد
جیمین:میتونم بیام تو؟
ا.ت: هق..بیا..بیا تو
ا.ت
بعد حرفای یونگی و اعضا ناراحت شدم.. بجز جیمین ک همش ساکت بود..
رفتم تو اتاق..شروع کردم گریه کردن..یونکی راس میگف..نباید میذاشتم اون بهم دست بزنه..نباید لباس باز میپوشیدم..هق..
چن دیقه بعد دیدم ک صدای در اتاق اومد..
جیمین بود.. سریع اشکامو پاک کردم وگفتم ک بیاد تو..سر
لونا(بنده:|)
جیمین رفت داخل و ا.ت و تو بغلش کشید..
جیمین:ا.ت..میدونم نارتحت شدی..ببخشید..من از طرفشون معذرت میخوام..
ا.ت: تو که تقصیری نداری..پس چرا عذر خواهی میکنی..
جیمین:خب..
ا.ت:یونگی هم راس میگه..نباید لبلس باز میپوشیدم..نبتید ازتون دور میشدم..
جیمین:خب ب لباست چ ربطی داشت؟
ا.ت: خب پسره وقتی از پشت بغلم کرد دستش خورد ب بدنم..
جیمین:عم..(ا.تو سفت تر بغل کرد و سرشو بوسید)
جیمین:گریه کرده بودی؟؟؟
ا.ت:ها؟ن..نه گریه نکردم..
جیمین:چشات قرمزه هااا
ا.ت:خ..خب اره
2:استایل ا.ت واس کنسرت
3:بعد کنسرت ک داشتن میرفتن خونه
شرایط:
30 لایک
10 کامنت
بعد اجرا..
امادع شدیم ک بریم خونه..داشتیم خارج میشدیم ک ی ساسنگ فن منو از کمر گرفتو ب خودش چسبوند..
بادیگارد و اعضا اومدن و اونو از من جدا کردن..
رسیدن خونه..
یونگی
نمیدونم چرا ولی وقتی ک لون یاسنگ قن ا.تو بغل کرد خیلییی عصبی شدم..
همشون لباساشونو عوض کردن و اومدن رو مبلا نشستن..
ته:چرا پشت ما بودی؟؟؟
نامجون: اوت ما ک همیشه بهت میگفتیم بودیم از پیشمون تکون نخور..
ا.ت:..چ.. چرا گفته بودین..
جیهوپ: ا.ت بچه ها راس میگن ولی.. پسرا تقصیر خودش نبود که..
جین:اره ناخواسته بود..
کوک: مگ خودش رفت خودشو چسبوند ب پسره؟..تقصیر خودش نی..
یونگی:چراااااا اتفاقاااا تقصیر خودشههههه چرا از ما دور شد؟؟؟؟ چرا لباس باز پوشید؟؟؟چرا پیش ما نبود؟؟چرا گذاشت اون پسرهی فاکی بش دس بزنههههه؟؟؟بازم میگید تقصیر خودش نییییسسسس؟؟؟؟(با دااااااد)
ا.ت:...
ا.ت رفت تو اتاق..
جیمین:یونگی خیلی زیاده روی کردی..
یونگی:هوففففف
بعد چن دیقه جیمین بلند شد و رف دم در اتاق ا.ت و کوک..
در زد
جیمین:میتونم بیام تو؟
ا.ت: هق..بیا..بیا تو
ا.ت
بعد حرفای یونگی و اعضا ناراحت شدم.. بجز جیمین ک همش ساکت بود..
رفتم تو اتاق..شروع کردم گریه کردن..یونکی راس میگف..نباید میذاشتم اون بهم دست بزنه..نباید لباس باز میپوشیدم..هق..
چن دیقه بعد دیدم ک صدای در اتاق اومد..
جیمین بود.. سریع اشکامو پاک کردم وگفتم ک بیاد تو..سر
لونا(بنده:|)
جیمین رفت داخل و ا.ت و تو بغلش کشید..
جیمین:ا.ت..میدونم نارتحت شدی..ببخشید..من از طرفشون معذرت میخوام..
ا.ت: تو که تقصیری نداری..پس چرا عذر خواهی میکنی..
جیمین:خب..
ا.ت:یونگی هم راس میگه..نباید لبلس باز میپوشیدم..نبتید ازتون دور میشدم..
جیمین:خب ب لباست چ ربطی داشت؟
ا.ت: خب پسره وقتی از پشت بغلم کرد دستش خورد ب بدنم..
جیمین:عم..(ا.تو سفت تر بغل کرد و سرشو بوسید)
جیمین:گریه کرده بودی؟؟؟
ا.ت:ها؟ن..نه گریه نکردم..
جیمین:چشات قرمزه هااا
ا.ت:خ..خب اره
2:استایل ا.ت واس کنسرت
3:بعد کنسرت ک داشتن میرفتن خونه
شرایط:
30 لایک
10 کامنت
۵۰.۳k
۲۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.