به وقت عاشقی ♡... P=19
ا. ت=راستی کوک
کوک=هوم
ا. ت=ما باید... هين مگه ما نباید امروز ازدواج کنیم... بدو باید برگردیم عمارت
کوک=(خنده).. مگه نمیدونی؟
ا. ت=چیو؟
کوک=عروسی افتاد یه ماه دیگه
ا. ت=چی؟ چرا؟
کوک=پدرم... یه سفر کاری باید میرفت.. خارج از کشور
ا. ت=اها
کوک=ناراحت شدی؟...اخی..خیلی دوست داری باهام ازدواج کنی اره؟ 😂
ا.ت=یا کوک پرو نشو... ولی بدک نیستیا... چرا که نه
کوک=بدک نیستم؟ خیلیم عالیم...
ا. ت=بله بله
(لباس و خریدن و رفتن پارک بقل فروشگاه قدم بزنن)
کوک=خوب برنامه چیه... من کلا بیکارم
ا. ت=عالیه... منم بیکارم... بنظرم.. (گوشی ا. ت زنگ خورد)ببخشید یه لحظه (جواب داد) الو... سلام عزیزم چطوری... منم خوبم... مهمونی؟ چه مهمونی؟....نبابا جدی.... کی شروع میکنین... اها.... چی سونگم میاد!... نه من نمیام.... آره دیگه با اون نیستم.... آره یه ماه دیگه عروسی میکنیم... 😂باشه دعوتت میکنم... مرسی از دعوتت عزیزم... بعدا میبینمت.. بای.
کوک=کی بود؟
ا. ت=دوستم... میخواست آبروی دوست پسر سابقش و جلوی همه ببره...میگه بدون دلیل دلش و شکسته و ازش جدا شده.... جشن گرفته... و غیره
کوک =چقدر شرور (گوشی کوک زنگ خورد)
کوک=الو... سلام تهیونگ... چیزی شده ؟.... مهمونی؟... اچا... 😂😂... نبابا... آبروم و ببره..(ا.ت شک میشه).. این دختره روانیه... خداروشکر جدا شدیم... بچه هارو بفرست جشنش و خراب کنن وسط جشن فیلمش و پخش کنن... آره... همه جار و بهم بریزین... پیام بزارم براش؟... 😂ایده ی خوبیه... همه چی که خراب شد بگین کوک سلام رسوند... آره... باشه... دمت گرم بای..
ا. ت=صبر کن ببینم... اچا... تو.... اصلا تو مگه.. باید بشینم...(ا. ت رو صندلی بقل پارک نشست)
کوک=يا ا. ت... عزیزم آروم باش چیزی نشده که
ا. ت=چی! چیزی نشده... اولا من با دوست پسر سابق دوست صمیمیم قرار ازدواج کنم! بعدشم مگه چیکار کردی که میخواد ابروت و ببره... درضمن مگه تو دوست دختر داشتی.. اصلا چرا و چطور میخوای ابروش و ببری ها؟
کوک=عشقم آروم باش همه چی و برات توضیح میدم....ببین ازدواج من و تو به هیچکس ربطی نداره... مگه تو دوستم نداری که بخاطر اچا یا همون دوست صمیمیت نخوای باهام ازدواج کنی؟ من فقط گفتم که ما نمیتونیم باهم باشیم اینکه اون مریض روانیه و میخواد آبروم و ببره به من چه؟ تازه اصلا چجوری میخواد آبروم و ببره چیزی ازم نداره که 😂درضمن مگه تو دوست پسر نداشتی... خب منم دوست دختر داشتم دیگه... تازه ما سال تا سال هم و نمیدیدیم همون بهتر که تموم شد... باورت نمیشه که با یکی دیگه بوده و با هم..... اوف... چون تو هتل دوستم بودن فیلمشون هست... با اون ابروش و میبرم... تو که نمیخوای این به زندگیمون بپیچه.... بنظرم کات کنین
ادامه دارد.....
کوک=هوم
ا. ت=ما باید... هين مگه ما نباید امروز ازدواج کنیم... بدو باید برگردیم عمارت
کوک=(خنده).. مگه نمیدونی؟
ا. ت=چیو؟
کوک=عروسی افتاد یه ماه دیگه
ا. ت=چی؟ چرا؟
کوک=پدرم... یه سفر کاری باید میرفت.. خارج از کشور
ا. ت=اها
کوک=ناراحت شدی؟...اخی..خیلی دوست داری باهام ازدواج کنی اره؟ 😂
ا.ت=یا کوک پرو نشو... ولی بدک نیستیا... چرا که نه
کوک=بدک نیستم؟ خیلیم عالیم...
ا. ت=بله بله
(لباس و خریدن و رفتن پارک بقل فروشگاه قدم بزنن)
کوک=خوب برنامه چیه... من کلا بیکارم
ا. ت=عالیه... منم بیکارم... بنظرم.. (گوشی ا. ت زنگ خورد)ببخشید یه لحظه (جواب داد) الو... سلام عزیزم چطوری... منم خوبم... مهمونی؟ چه مهمونی؟....نبابا جدی.... کی شروع میکنین... اها.... چی سونگم میاد!... نه من نمیام.... آره دیگه با اون نیستم.... آره یه ماه دیگه عروسی میکنیم... 😂باشه دعوتت میکنم... مرسی از دعوتت عزیزم... بعدا میبینمت.. بای.
کوک=کی بود؟
ا. ت=دوستم... میخواست آبروی دوست پسر سابقش و جلوی همه ببره...میگه بدون دلیل دلش و شکسته و ازش جدا شده.... جشن گرفته... و غیره
کوک =چقدر شرور (گوشی کوک زنگ خورد)
کوک=الو... سلام تهیونگ... چیزی شده ؟.... مهمونی؟... اچا... 😂😂... نبابا... آبروم و ببره..(ا.ت شک میشه).. این دختره روانیه... خداروشکر جدا شدیم... بچه هارو بفرست جشنش و خراب کنن وسط جشن فیلمش و پخش کنن... آره... همه جار و بهم بریزین... پیام بزارم براش؟... 😂ایده ی خوبیه... همه چی که خراب شد بگین کوک سلام رسوند... آره... باشه... دمت گرم بای..
ا. ت=صبر کن ببینم... اچا... تو.... اصلا تو مگه.. باید بشینم...(ا. ت رو صندلی بقل پارک نشست)
کوک=يا ا. ت... عزیزم آروم باش چیزی نشده که
ا. ت=چی! چیزی نشده... اولا من با دوست پسر سابق دوست صمیمیم قرار ازدواج کنم! بعدشم مگه چیکار کردی که میخواد ابروت و ببره... درضمن مگه تو دوست دختر داشتی.. اصلا چرا و چطور میخوای ابروش و ببری ها؟
کوک=عشقم آروم باش همه چی و برات توضیح میدم....ببین ازدواج من و تو به هیچکس ربطی نداره... مگه تو دوستم نداری که بخاطر اچا یا همون دوست صمیمیت نخوای باهام ازدواج کنی؟ من فقط گفتم که ما نمیتونیم باهم باشیم اینکه اون مریض روانیه و میخواد آبروم و ببره به من چه؟ تازه اصلا چجوری میخواد آبروم و ببره چیزی ازم نداره که 😂درضمن مگه تو دوست پسر نداشتی... خب منم دوست دختر داشتم دیگه... تازه ما سال تا سال هم و نمیدیدیم همون بهتر که تموم شد... باورت نمیشه که با یکی دیگه بوده و با هم..... اوف... چون تو هتل دوستم بودن فیلمشون هست... با اون ابروش و میبرم... تو که نمیخوای این به زندگیمون بپیچه.... بنظرم کات کنین
ادامه دارد.....
۶.۷k
۰۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.