اشتباه ما

#اشتباه_ما
پارت ۳
ک یه چیزی روی گردنم احساس کردم با دیدن گابریل ک داشت گردنمو میخورد چشام چهارتا شد
-گابریللل نکنننن
حرف نزدد ایی خدااا ماماننن چراااا اینوووو فرستادی اینجااا ایی توففف توو اینن زندگییی
-گابریلل بس
+ باش باباا اهههه
ایشههه پسرررر واسهه من کلاسمم میزاررر ایشههههه چندششش واقععع ککک بدممم میادددد اینقدددد
-اهه اصلااا هرکاریی میخوایی بکنی بکننن
+ باش
وایی خدااا ایشالاا لالل شییی ایی دخترهه خنگگگ چرااا اینوووو بهششش گفتیییی اههه وایی خداا کنهه الان مامانم زنگ بزن
گوشیم زنگ
-عهه وایی گوشیمم زنگگ خوردد میشهه برمم
+ اره اره برو
مامانم بود
-الو جانم مامان
الو دخترم میتونی با پسر خالت بیای خونه خاله بابات نیست
-باش مامان بهش میگم
باش بای
قط کرد
-گابریلل جوننن
+ بل
ایشهه پسرهع خشک بایدد میگفتت جانمم ایشهه
-میتونی منو بریی خونه خودتون
+ اره اماده شو بریم
-باشه
رفتم تو اتاق یه ریمل زدم یه لباس باز پوشیدم
وایی کک چقدد خوشگلل شدمن منن اخهه قربون خودم برممم
+ بیاا دیگگ
-باشش باباا الان میاممم
+ باشش سرییی
ایشهع....