《 پوزخند 》پارت 14
ویو ات :
اجوما : دخترم ات پاشو چرا اینجا خوابیدی پاشو دیگه
چشمامو آروم باز کردم .
ات : الان پا میشم ( خوابالو )
اجوما رفت . یکم که چشمام رو چرخوندم با چهره عبوس کوک مواجه شدم .
ات : یاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا( جیغ )
کوک : بالاخره خانم خانما بیدار شد ( با حرص )
ات : ت.....تو.......چ.......چ.......چجو....چجو....چجوری ..... در...... او.....مدی ؟( ترس )
کوک : آجوما درو برام باز کرد . بگو ببینم ، چرا درو روم قفل کردی ؟ اصلا من توی اتاق تو چیکار میکردم ؟( خونسرد)
ات : خب ...... تو مست برگشتی خونه و ...... خب ..... یک سری چرت و پرت گفتی برای همین ...... منم ...... فرار کردم که کار به جاهای باریک نکشه ( خجالت )
کوک : چرت و پرت ؟ هه . چه چرت و پرتی ؟ها ( آخرش با داد )
نمیدونستم چی بگم . به زمین خیره شده بودم .
ات : خب ...... تو ....... گ ...... گفتی .....م .....منو.....دو....دوست.....داری( خجالت )
ویو کوک :
هیچی یادم نبود . چی ؟ من بهش گفتم دوسش دارم ؟ اما .....اما .....چرا ؟
هیچی نگفتم . فقط به ات زل زدم . اونم بهم زل زده بود .
آجوما : بیاین صبحانه ( لبخند )
بدون اینکه چیزی بگیم هردو سریع پاشدیم که صبحانه بخوریم .
سر میز هیچ چیزی نگفتیم تا ات گفت
ات : دیروز مگه عروسی نبود ؟( تعجب )
کوک : یادم رفت بگم امروز شد .
ات : آها ( تعجب )
صبحانمون که تموم شد رفتم بالا توی اتاقم.
ویو ات :
میز رو با آجوما جمع کردیم .
رفتم بالا توی اتاقم . یک حموم ۱۰ مینی گرفتم . موهام رو خشک کردم .
لباس عروسی که خریده بودم رو در آوردم و پوشیدم . یک میکاپ ساده کردم .
موهام رو گوجه ای بستم ، کفشام رو پوشیدم ، و از اتاق خارج شدم .
کوک پایین منتظرم بود . با کت و شلوار مشکی خیلی هات شده بود .
بالای پله ها وایستادم و آروم آروم اومدم پایین .
ویو کوک :
منتظر ات بودم . نمیدونستم چه شکلی شده . ساعت رو نگاه کردم ، مراسم ۱ ساعت دیگه شروع میشد . صدای کفش های ات رو شنیدم . رومو برگردونم . اون ات بود ؟
خیلی زیبا شده بود . توی اون لباس ، با اون میکاپ و مدل مو .
شاید مامان بابام حق داشتن که اونو انتخاب کردن .
محوش شده بودم . متوجه نشدم که اومده پایین .
اجوما : دخترم ات پاشو چرا اینجا خوابیدی پاشو دیگه
چشمامو آروم باز کردم .
ات : الان پا میشم ( خوابالو )
اجوما رفت . یکم که چشمام رو چرخوندم با چهره عبوس کوک مواجه شدم .
ات : یاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا( جیغ )
کوک : بالاخره خانم خانما بیدار شد ( با حرص )
ات : ت.....تو.......چ.......چ.......چجو....چجو....چجوری ..... در...... او.....مدی ؟( ترس )
کوک : آجوما درو برام باز کرد . بگو ببینم ، چرا درو روم قفل کردی ؟ اصلا من توی اتاق تو چیکار میکردم ؟( خونسرد)
ات : خب ...... تو مست برگشتی خونه و ...... خب ..... یک سری چرت و پرت گفتی برای همین ...... منم ...... فرار کردم که کار به جاهای باریک نکشه ( خجالت )
کوک : چرت و پرت ؟ هه . چه چرت و پرتی ؟ها ( آخرش با داد )
نمیدونستم چی بگم . به زمین خیره شده بودم .
ات : خب ...... تو ....... گ ...... گفتی .....م .....منو.....دو....دوست.....داری( خجالت )
ویو کوک :
هیچی یادم نبود . چی ؟ من بهش گفتم دوسش دارم ؟ اما .....اما .....چرا ؟
هیچی نگفتم . فقط به ات زل زدم . اونم بهم زل زده بود .
آجوما : بیاین صبحانه ( لبخند )
بدون اینکه چیزی بگیم هردو سریع پاشدیم که صبحانه بخوریم .
سر میز هیچ چیزی نگفتیم تا ات گفت
ات : دیروز مگه عروسی نبود ؟( تعجب )
کوک : یادم رفت بگم امروز شد .
ات : آها ( تعجب )
صبحانمون که تموم شد رفتم بالا توی اتاقم.
ویو ات :
میز رو با آجوما جمع کردیم .
رفتم بالا توی اتاقم . یک حموم ۱۰ مینی گرفتم . موهام رو خشک کردم .
لباس عروسی که خریده بودم رو در آوردم و پوشیدم . یک میکاپ ساده کردم .
موهام رو گوجه ای بستم ، کفشام رو پوشیدم ، و از اتاق خارج شدم .
کوک پایین منتظرم بود . با کت و شلوار مشکی خیلی هات شده بود .
بالای پله ها وایستادم و آروم آروم اومدم پایین .
ویو کوک :
منتظر ات بودم . نمیدونستم چه شکلی شده . ساعت رو نگاه کردم ، مراسم ۱ ساعت دیگه شروع میشد . صدای کفش های ات رو شنیدم . رومو برگردونم . اون ات بود ؟
خیلی زیبا شده بود . توی اون لباس ، با اون میکاپ و مدل مو .
شاید مامان بابام حق داشتن که اونو انتخاب کردن .
محوش شده بودم . متوجه نشدم که اومده پایین .
۱۵.۱k
۲۸ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.