I fell in love with the Mafia. (پارت ۳۲)
جیمین: خوبم
بدنمو اب کشید حوله رو داد دستم پوشیدم رفتم بیرون شورشور اب اومد معلوم بود زیاد تحریک شده بود رفتم سمت کمد لباس زیر برداشتم نشستم روتخت پوشیدم حوصله لباس پوشیدن نداشتم همش چشمم روشون بود ولی حوصلم سر جاش نبود صدای در اومد جیمین اومد بیرون منو دید یه حوله دور کمرش بود
جیمین: چرا لباس نپوشیدی اومد نزدیکم تو یک سانتیم بود
جیمین: اخه... توله من این پایینیو بزور خوابوندم اومدی برای من اینجا لخت جلوم نشستی
ایلان: م...
جیمین: هیسسس... دیگه باید خودت بخوابونیش بیبی
بهتره ساک بزنی
فقط نگاهش میکردم
جیمین: زود باش... ایلان
باکمکش نشستم رو زمین خودشم برای اینکه بتونم راه ساک بزنم نشستم، واقعا نمیتونستم اینکارو بکنم اولین بارم بود میترسیدم دستمو گذاشتم رو دیکش اول ماساژ دادم اهش درومد بعد کردمش تو دهنم مثل ابنبات میخوردمش ناله هاش بیشتر شده بود معلوم بود داره لذت میبره دستشو گذاشت تو موهام ولی نکشید
جیمین: تند تر... تند تر ایلان
منم طبق خواستش حرکتمو تندتر کردم بایه ناله مردونه کام کرد میخواستم ترسیدم گفتم اگه بخوام بریزم بیرون دعوام کنه تا خواستم قورت بدم صداش مانع شد
جیمین: نه... قورتش نده یادت نرفته که حامله ای دو دقیقه بعد معدت بهم میریزه بالا میاری
نگهش دار ببرمت حموم ریخته روت ابم
کمکم کرد بلند شم برایداستایل بقلم کرد بردم تو حموم دیگه نمیتونستم تحمل کنم همشو ریختم بیرون نشست تو وان منم نشوند توش ابو باز کرد وان پرشد خودشم تکیه داده بود
جیمین
بهش گفتم خودم بدنشو میشورم وقتی داشتم میشستم نمیتونستم چشم از بدنش بردارم همش تو فکرم دلم میخواست الان تمام تنشو مارک کنم ولی نمیشد دیگه نمیتونستم تحمل کنم سریع شستمش فرستادمش بره فهمیده بود تحریک شدم رفتم زیر دوش اب سرد باز کردم فکرمو مشغول یه چیز دیگه کردم بلخره شهوتم بر طرف شد ولی نه کاملا حوله رو گرفتم پیچیدم دور کمرم رفتم بیرون ایلان لخت رو تخت نشسته بود و دوباره راس شد دیگه نمیتونستم کاری کنم بهش گفتم برام ساک بزنه وقتی برام ساک میزد لذت خیلی خوبی بهم داده بود با اینکه زیر خواب داشتم ولی هیچ کدوم انقدر بهم لذت ندادن توی دهنش کام کردم ولی نذاشتم قورت بده چه فایده داره وقتی میخواد بالا بیاره بهتره بریزه بیرون کمکش کردم بلندشه برایداستایل بقلش کردم بردمش تو حموم نشستم تو وان نشوندمش اول یه تکون خورد ولی بعدش یه تکون شدید خورد که واردش شدم با فرورفتن ناگهانی دیکم ناله کرد واقعا خوب بود تنگ منم از خدا خاسته شروع کردم اروم تلمبه زدن دست چپمو گذاشتم رو یکی از سینه هاش دست راستمو گذاشتم رو واژنش حرکت میدادم ناله هامون تو حموم پر شده بود ایلانم حسابی تحریک شده بود باهر نالش من بیشتر هریس تر میشدم بعد ده دقیقه ایلان ارضا شد پاهاش لرزید منم چند دقیقه نشده توش خالی شدم ازش نکشیدم بیرون من هنوذ سیر نشده بودم دوباره دستمو گذاشتم رو واژنش صدام کرد
ایلان: جیمین
جیمین: هیییسسس... من هنوذ ازت سیر نشدم
دیگه چیزی نگفت دستمو به حرکت در اوردم ناله کوچیکی کرد همین باعث شد بیشتر شق کنم تو کونش بعد چند دقیقه دوتا از انگشتامو واردش کردم حرکتش میدادم دیکمم حرکت دادم ناله هاش بیشتر شد سینشو چنگ میزدم اندفعه تندتر حرکت میدادم لبشو مک میزدم همراهیم میکرد حس عالی بود دستشو گذاشت رو دستم که توش بود خمار نگاهم کرد گفت
ایلان: اه... تند تر
جیمین: بلندتر بگو بیب چی میخوای.. هووم؟
ایلان: اهه.. ددی... میخوامت... تندتر
بدنمو اب کشید حوله رو داد دستم پوشیدم رفتم بیرون شورشور اب اومد معلوم بود زیاد تحریک شده بود رفتم سمت کمد لباس زیر برداشتم نشستم روتخت پوشیدم حوصله لباس پوشیدن نداشتم همش چشمم روشون بود ولی حوصلم سر جاش نبود صدای در اومد جیمین اومد بیرون منو دید یه حوله دور کمرش بود
جیمین: چرا لباس نپوشیدی اومد نزدیکم تو یک سانتیم بود
جیمین: اخه... توله من این پایینیو بزور خوابوندم اومدی برای من اینجا لخت جلوم نشستی
ایلان: م...
جیمین: هیسسس... دیگه باید خودت بخوابونیش بیبی
بهتره ساک بزنی
فقط نگاهش میکردم
جیمین: زود باش... ایلان
باکمکش نشستم رو زمین خودشم برای اینکه بتونم راه ساک بزنم نشستم، واقعا نمیتونستم اینکارو بکنم اولین بارم بود میترسیدم دستمو گذاشتم رو دیکش اول ماساژ دادم اهش درومد بعد کردمش تو دهنم مثل ابنبات میخوردمش ناله هاش بیشتر شده بود معلوم بود داره لذت میبره دستشو گذاشت تو موهام ولی نکشید
جیمین: تند تر... تند تر ایلان
منم طبق خواستش حرکتمو تندتر کردم بایه ناله مردونه کام کرد میخواستم ترسیدم گفتم اگه بخوام بریزم بیرون دعوام کنه تا خواستم قورت بدم صداش مانع شد
جیمین: نه... قورتش نده یادت نرفته که حامله ای دو دقیقه بعد معدت بهم میریزه بالا میاری
نگهش دار ببرمت حموم ریخته روت ابم
کمکم کرد بلند شم برایداستایل بقلم کرد بردم تو حموم دیگه نمیتونستم تحمل کنم همشو ریختم بیرون نشست تو وان منم نشوند توش ابو باز کرد وان پرشد خودشم تکیه داده بود
جیمین
بهش گفتم خودم بدنشو میشورم وقتی داشتم میشستم نمیتونستم چشم از بدنش بردارم همش تو فکرم دلم میخواست الان تمام تنشو مارک کنم ولی نمیشد دیگه نمیتونستم تحمل کنم سریع شستمش فرستادمش بره فهمیده بود تحریک شدم رفتم زیر دوش اب سرد باز کردم فکرمو مشغول یه چیز دیگه کردم بلخره شهوتم بر طرف شد ولی نه کاملا حوله رو گرفتم پیچیدم دور کمرم رفتم بیرون ایلان لخت رو تخت نشسته بود و دوباره راس شد دیگه نمیتونستم کاری کنم بهش گفتم برام ساک بزنه وقتی برام ساک میزد لذت خیلی خوبی بهم داده بود با اینکه زیر خواب داشتم ولی هیچ کدوم انقدر بهم لذت ندادن توی دهنش کام کردم ولی نذاشتم قورت بده چه فایده داره وقتی میخواد بالا بیاره بهتره بریزه بیرون کمکش کردم بلندشه برایداستایل بقلش کردم بردمش تو حموم نشستم تو وان نشوندمش اول یه تکون خورد ولی بعدش یه تکون شدید خورد که واردش شدم با فرورفتن ناگهانی دیکم ناله کرد واقعا خوب بود تنگ منم از خدا خاسته شروع کردم اروم تلمبه زدن دست چپمو گذاشتم رو یکی از سینه هاش دست راستمو گذاشتم رو واژنش حرکت میدادم ناله هامون تو حموم پر شده بود ایلانم حسابی تحریک شده بود باهر نالش من بیشتر هریس تر میشدم بعد ده دقیقه ایلان ارضا شد پاهاش لرزید منم چند دقیقه نشده توش خالی شدم ازش نکشیدم بیرون من هنوذ سیر نشده بودم دوباره دستمو گذاشتم رو واژنش صدام کرد
ایلان: جیمین
جیمین: هیییسسس... من هنوذ ازت سیر نشدم
دیگه چیزی نگفت دستمو به حرکت در اوردم ناله کوچیکی کرد همین باعث شد بیشتر شق کنم تو کونش بعد چند دقیقه دوتا از انگشتامو واردش کردم حرکتش میدادم دیکمم حرکت دادم ناله هاش بیشتر شد سینشو چنگ میزدم اندفعه تندتر حرکت میدادم لبشو مک میزدم همراهیم میکرد حس عالی بود دستشو گذاشت رو دستم که توش بود خمار نگاهم کرد گفت
ایلان: اه... تند تر
جیمین: بلندتر بگو بیب چی میخوای.. هووم؟
ایلان: اهه.. ددی... میخوامت... تندتر
۶۸.۱k
۰۸ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.