♡pt: ♡³
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ا/ ویو:
بدون اینکه کسی پشت در باشه در باز شد
ولی گفتم با خودم که حتما یکی پشت دره
«رفتم داخل چند قدم رفتم که در بسته شد»
یکم ترسیدم ولی یکم بعد یه صدای خیلی بم از شت سرم اومد
جیمین: های بیبی گرل
ا/ت:«با ترس برگشت» تو نیم سانتی یک پسر خیلی خوشتیب بودم خیلی جذاب بود
جیمین: بیبی چرا تعجب کردی معرفی نمیکنی
ا/ت: م... من ا/ت هستم و..
یونگی: با شکار من چیکار داری؟
جیمین: هه به بیبی گرلم اینجوری نگو
یونگی: از کی غذای من بیبی تو شده!؟
ا/ت: ب.. ببخشید اما شکار چی؟
نامجون: ما خوناشام هستیم ولی میتونیم انسان هم باشیم میدونم الان داری از ترس میمیری ولی خیالت راحت پسرا میتونن خودشون رو کنترل کنن!
ا/ت: ههه فیلم هندیه
ا/ت ویو:
یهو یه صدای داغ کننده از پشتم گفت:
جونگکوک: میخوای بهت ثابت کنم
یهو انگار دوتا سوزن توی ترقوه هام فرو رفت
ا/ت: آ... اخ «افتاد روی زمین»
هوسوک: خوبی میخوای چیزی واست بیارم؟
ا/ت: آ.. خ مگه چند نفر هستین؟
هوسوک: هفت نفریم
ا/ت: ه.... هفت نفر «و بعد سیاهی»
هوسوک: چقدر گرسنه اید شماها اخه این چه بلایه سر این بدبخت اوردید
جونگکوک: چیزی نشده شلوغش میکنید برید روی تخت تهیونگ بذارینش
هوسوک: میذارم ولی نبینم نزدیکش شدید
جونگکوک: هوم هوم
هوسوک ویو:
بردمش و گذاشتم رو تخت تهیونگ چونکه اون فقط دونفره بود تهیونگ خواب بود
رفتم بیرون
«پایان»«برای پارت های بیشتر حمایت فراموش نشه»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ا/ ویو:
بدون اینکه کسی پشت در باشه در باز شد
ولی گفتم با خودم که حتما یکی پشت دره
«رفتم داخل چند قدم رفتم که در بسته شد»
یکم ترسیدم ولی یکم بعد یه صدای خیلی بم از شت سرم اومد
جیمین: های بیبی گرل
ا/ت:«با ترس برگشت» تو نیم سانتی یک پسر خیلی خوشتیب بودم خیلی جذاب بود
جیمین: بیبی چرا تعجب کردی معرفی نمیکنی
ا/ت: م... من ا/ت هستم و..
یونگی: با شکار من چیکار داری؟
جیمین: هه به بیبی گرلم اینجوری نگو
یونگی: از کی غذای من بیبی تو شده!؟
ا/ت: ب.. ببخشید اما شکار چی؟
نامجون: ما خوناشام هستیم ولی میتونیم انسان هم باشیم میدونم الان داری از ترس میمیری ولی خیالت راحت پسرا میتونن خودشون رو کنترل کنن!
ا/ت: ههه فیلم هندیه
ا/ت ویو:
یهو یه صدای داغ کننده از پشتم گفت:
جونگکوک: میخوای بهت ثابت کنم
یهو انگار دوتا سوزن توی ترقوه هام فرو رفت
ا/ت: آ... اخ «افتاد روی زمین»
هوسوک: خوبی میخوای چیزی واست بیارم؟
ا/ت: آ.. خ مگه چند نفر هستین؟
هوسوک: هفت نفریم
ا/ت: ه.... هفت نفر «و بعد سیاهی»
هوسوک: چقدر گرسنه اید شماها اخه این چه بلایه سر این بدبخت اوردید
جونگکوک: چیزی نشده شلوغش میکنید برید روی تخت تهیونگ بذارینش
هوسوک: میذارم ولی نبینم نزدیکش شدید
جونگکوک: هوم هوم
هوسوک ویو:
بردمش و گذاشتم رو تخت تهیونگ چونکه اون فقط دونفره بود تهیونگ خواب بود
رفتم بیرون
«پایان»«برای پارت های بیشتر حمایت فراموش نشه»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۴۹.۵k
۲۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.