دعا را خواندند و از خدا به خاطر نعمت هایش تشکر کردند و مش
دعا را خواندند و از خدا به خاطر نعمت هایش تشکر کردند و مشغول خوردن غذا شدند واروژ گفت اگر موافق هستید موسیقی گوش کنیم
بعد از موافقت جمع
پاییز طلاییی جواد معروفی را پلی کرد
ارتور از دست پخت مارینا تعریف کرد و به رضا گفت که این مادر و دختر در پختن غذا مهارتهای ویژه ای دارند
رصا خجالت زده بود و نگران . هر چه تلاش کرد از چشمان پر از سوال روژینا رها نشد . دلش به شور نشست و نگران شد . ارتور فهمید که فضا برای رضا سخت و پر ملال شده . خواست فضا را تغییر دهد
به واروژ گفت برای رضا گفتی که در سینما چه دیدی ....واروژ متوجه منطور پدر شد و به همراه غذا صحبت از سینما و بهترین بازیگر و .... به میان آمد
روژینا از فروتن میگفت و رصا از فاطمه معتمد آریا و مریلا زارعی واروژ علاقه خاصی به اصلانی داشت و معادی دو نقش متفاوت در ابد و یک روز و متری شیش و نیم با گریمی مشابه و شخصیتی متفاوت
غذا تمام شد
و برای صرف چای رو بروی تلویزیون
بر روی کاناپه نشستند
رژینا گفت رضاجان ذهنم ارام نمیشود
موضوع ان وکالت و اموال شما چیست
رضا غرق در خحالت و اضطراب گفت
چیز مهمی نیست
میخاستم شما در کارها شریکم باشی یک شراکت ساده بود
حتی اگر لیاقت پیدا نمیکردم با شما ازدواج کنم
ارتور خندید و گفت کدام شراکت
این جوان قبل از انکه از داشتن تو به همسری مطمئن شود خودش را خلع سلاح کرده است و یک لاقبا شده و بلند خندید
و دست بر روی شانه رضا گذاشت و گفت . روژینا با این جوان چه کرده ای . من به جنون عشق این جوان ایمان پیدا کردم. اگر کنترل نشود
سلامتی جسمش را از دست می دهد
روژینا گفت پدر رضا بسیار با حیا و خجالتی است ..... نمیتواند صحبت کند شما بگو موضوع چیست
ارتور خندید و گفت
همان . خجالتی بود که کلیسا را مات خودش کرد ؟ و یک روز ارام برای من نگذاشته است ؟ بعد بلند خندید
و گفت جنون عشق است . هیجان نیست . روژینا اگر این عشق را در مسیر خودش به کار نگیری و ار انرژی و توان ان در راه صعودتان به قله های بلند موفقیت استفاده نکنی من کوتاهی را از تو میدانم
مردم مازندران یک تشبیه زیبا دارند
میگویند مردعاشق و خانواده دوست رودخانه ای خروشان است و همسرش مانند سدی باید باشد که اجازه به هدر رفتن انرزی رودخانه ندهد
من عشق و جنون عشق رضا را باور کردم
رضا عاشق روح توست عاشق اخلاق توست او با همه وجودش به سمت تو آمده پاک باخته .بدون منت . تمام اموالش را به توبخشیده قبل از انکه به تو بگوید . پس مطمئن شدم هیچ منتی بر سر تو نگذاشته و تو را با شمردن موفقیت هایش تحقیر نکرده است
عشق این جوان ستودنی است
روژینا از این شب تو مسئولیت سنگینی داری رضا با این وکالت و بخشش باعث شد که .
روژینا با ناراحتی بلند شد گفت پدر معذرت میخواهم و به اتاقش رفت
بعد از موافقت جمع
پاییز طلاییی جواد معروفی را پلی کرد
ارتور از دست پخت مارینا تعریف کرد و به رضا گفت که این مادر و دختر در پختن غذا مهارتهای ویژه ای دارند
رصا خجالت زده بود و نگران . هر چه تلاش کرد از چشمان پر از سوال روژینا رها نشد . دلش به شور نشست و نگران شد . ارتور فهمید که فضا برای رضا سخت و پر ملال شده . خواست فضا را تغییر دهد
به واروژ گفت برای رضا گفتی که در سینما چه دیدی ....واروژ متوجه منطور پدر شد و به همراه غذا صحبت از سینما و بهترین بازیگر و .... به میان آمد
روژینا از فروتن میگفت و رصا از فاطمه معتمد آریا و مریلا زارعی واروژ علاقه خاصی به اصلانی داشت و معادی دو نقش متفاوت در ابد و یک روز و متری شیش و نیم با گریمی مشابه و شخصیتی متفاوت
غذا تمام شد
و برای صرف چای رو بروی تلویزیون
بر روی کاناپه نشستند
رژینا گفت رضاجان ذهنم ارام نمیشود
موضوع ان وکالت و اموال شما چیست
رضا غرق در خحالت و اضطراب گفت
چیز مهمی نیست
میخاستم شما در کارها شریکم باشی یک شراکت ساده بود
حتی اگر لیاقت پیدا نمیکردم با شما ازدواج کنم
ارتور خندید و گفت کدام شراکت
این جوان قبل از انکه از داشتن تو به همسری مطمئن شود خودش را خلع سلاح کرده است و یک لاقبا شده و بلند خندید
و دست بر روی شانه رضا گذاشت و گفت . روژینا با این جوان چه کرده ای . من به جنون عشق این جوان ایمان پیدا کردم. اگر کنترل نشود
سلامتی جسمش را از دست می دهد
روژینا گفت پدر رضا بسیار با حیا و خجالتی است ..... نمیتواند صحبت کند شما بگو موضوع چیست
ارتور خندید و گفت
همان . خجالتی بود که کلیسا را مات خودش کرد ؟ و یک روز ارام برای من نگذاشته است ؟ بعد بلند خندید
و گفت جنون عشق است . هیجان نیست . روژینا اگر این عشق را در مسیر خودش به کار نگیری و ار انرژی و توان ان در راه صعودتان به قله های بلند موفقیت استفاده نکنی من کوتاهی را از تو میدانم
مردم مازندران یک تشبیه زیبا دارند
میگویند مردعاشق و خانواده دوست رودخانه ای خروشان است و همسرش مانند سدی باید باشد که اجازه به هدر رفتن انرزی رودخانه ندهد
من عشق و جنون عشق رضا را باور کردم
رضا عاشق روح توست عاشق اخلاق توست او با همه وجودش به سمت تو آمده پاک باخته .بدون منت . تمام اموالش را به توبخشیده قبل از انکه به تو بگوید . پس مطمئن شدم هیچ منتی بر سر تو نگذاشته و تو را با شمردن موفقیت هایش تحقیر نکرده است
عشق این جوان ستودنی است
روژینا از این شب تو مسئولیت سنگینی داری رضا با این وکالت و بخشش باعث شد که .
روژینا با ناراحتی بلند شد گفت پدر معذرت میخواهم و به اتاقش رفت
۴.۷k
۰۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.