زود تصمیم نگیر:)))
پسر دختر قرار گذاشتن کافه دختر حلقه میخواست ولی پسر عروسک خریده بود دختر اعصبانی شد و عروسک انداخت وسط خیابون پسر رفت برداره ماشین زد بهش از دنیا رفت دختر تو مراسم ختم پسره عروسک رو برمیدارع میبینه ازش یه صدایی درامد ((با من ازدواج میکنی)) دختر عروسک رو باز کرد توش یه حلقه بود💔🥲
۲.۳k
۰۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.