سناریو بی تی اس وقتی هم زما نبا دخترتون تو هم بارداری
نامجون:خدایا چرا من اون شب نخوابیدم
چرا .....ا.ت چرا نزکوبیدی تو سرم
ا.ت: من کوبیدم تو کار خودتو کردی
نامجون:آخه الان من جواب دخترمو چی بدم خدایا.....(و این داستان ادامه دارد)
جین:ا.ت این دامادمون خیلی با من داره ها
تنظیم کرده کی ....اهم ....عصبانی ؟
ا.ت:نه اصلا عصبانی نیستم ☺️
فقط دلم میخواد بکشمت 🤬
شوگا:ولی خب دیشب خیلی حال داد 🤭
ا.ت:تو الان به فکر دیشبی ؟!
شوگا:خب چیکار کنم بشینم زار بزنم
اصلاً من دلم میخواست تو چیکار داری (و این داستان ادامه دارد)
جیهوپ:خدایا....من چرا...دیشب نخوابیدم
چرا من دیشب اون کار کثیفو انجام دادم
خدا یا الان من چه گلی به سرم بگیرم
بخاطر کار دیشب من نوه ام باید به یه بچه هم سن سال خودش بگه خاله یا دایی هوفففف.....(و ا.ت باید هوپی رو آروم کنه تا هوپی ا.ت رو آروم کنه 😂💔)
جیمین:خوب کردم اتفاقاً دلم یه شب 🌃 خاک برسری میخواست
ا.ت:جیمین به خدا میزنم شلت میکنما(غلط میکنه 🤬)
جیمین:اصلا دلم خواست تو چیکار داری به دخترمون هم خودم میگم نگران چیزی نباش
یه. بچه اس دیگه چیزی نیست که (نه اصلا چیزی نیست فقط گرفتار شدین همین 😂💔)
تهیونگ:بیبی انقدر دلم بچه میخواست که نگو امیدوارم دختر باشه میگم ا.ت اسمشو چی بذاریم؟
ا.ت:اسمشو بذاریم.....درد .....مرز.....زهر مار.....درد گرفه......پدر سگگگگگگگ
تهیونگ:نه اسمشو بذاریم تخم سگ بهتره 😂💔
جونگکوک:اهو ایشون که نگم درحال عملیات تشریف دارن و به یک قلو راضی نیست و ا.ت بد بخت رو راضی کرد تا براش ۴ قلو بیارد
نویسنده:خدا ا.ت رو نجات بده وگرنه.....هعی...😂😂😂💔💔
در خواستی نبود
امیدوارم خوشتون اومده باشه دوستون دارم
درخواستی داشتین بگین ممنون 🥺❤️ ❤️🥺
چرا .....ا.ت چرا نزکوبیدی تو سرم
ا.ت: من کوبیدم تو کار خودتو کردی
نامجون:آخه الان من جواب دخترمو چی بدم خدایا.....(و این داستان ادامه دارد)
جین:ا.ت این دامادمون خیلی با من داره ها
تنظیم کرده کی ....اهم ....عصبانی ؟
ا.ت:نه اصلا عصبانی نیستم ☺️
فقط دلم میخواد بکشمت 🤬
شوگا:ولی خب دیشب خیلی حال داد 🤭
ا.ت:تو الان به فکر دیشبی ؟!
شوگا:خب چیکار کنم بشینم زار بزنم
اصلاً من دلم میخواست تو چیکار داری (و این داستان ادامه دارد)
جیهوپ:خدایا....من چرا...دیشب نخوابیدم
چرا من دیشب اون کار کثیفو انجام دادم
خدا یا الان من چه گلی به سرم بگیرم
بخاطر کار دیشب من نوه ام باید به یه بچه هم سن سال خودش بگه خاله یا دایی هوفففف.....(و ا.ت باید هوپی رو آروم کنه تا هوپی ا.ت رو آروم کنه 😂💔)
جیمین:خوب کردم اتفاقاً دلم یه شب 🌃 خاک برسری میخواست
ا.ت:جیمین به خدا میزنم شلت میکنما(غلط میکنه 🤬)
جیمین:اصلا دلم خواست تو چیکار داری به دخترمون هم خودم میگم نگران چیزی نباش
یه. بچه اس دیگه چیزی نیست که (نه اصلا چیزی نیست فقط گرفتار شدین همین 😂💔)
تهیونگ:بیبی انقدر دلم بچه میخواست که نگو امیدوارم دختر باشه میگم ا.ت اسمشو چی بذاریم؟
ا.ت:اسمشو بذاریم.....درد .....مرز.....زهر مار.....درد گرفه......پدر سگگگگگگگ
تهیونگ:نه اسمشو بذاریم تخم سگ بهتره 😂💔
جونگکوک:اهو ایشون که نگم درحال عملیات تشریف دارن و به یک قلو راضی نیست و ا.ت بد بخت رو راضی کرد تا براش ۴ قلو بیارد
نویسنده:خدا ا.ت رو نجات بده وگرنه.....هعی...😂😂😂💔💔
در خواستی نبود
امیدوارم خوشتون اومده باشه دوستون دارم
درخواستی داشتین بگین ممنون 🥺❤️ ❤️🥺
۱۲.۰k
۲۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.