پارت ۸۴
یه دفعه در اتاق باز شد و کاراگاه آلتر و استاد لوعیس ظااهر شدن؛ استاد لوعیس با خشم نفسی بیرون داد و گفت: پاترون....
ایان با عجله بلند شد و گفت: توضیح میـ...
-ساکت!(فریاد)
کاراگاه با غضب گفت: کار تو بود مگه نه؟
جیمی بلند شد و گفت: نه! صبر کنین...
استاد لوعیس با فریاد گفت: لطفا بیرون آقای کانراد! و شما خانم گرنز و خانم لیانگ! به اندازه کافی برای مدرسه دردسر درست کردید ؛ همین حالا میرید دفتر من! آقای پاترون هم برای بازجویی با کارآگاه آلتر به کلانتری میرن!
شین تا دهن باز کرد چیزی بگه استاد لوعیس فریاد زد: بیشتر از این خودتونو به اخراج نزدیک نکنید! برین...
هرسه با نگاهی نگران ایان رو نگاه کردن و بعد به دفتر استاد لوعیس رفتن؛
-نمیتونید اینکارو بکنید! شما مدیر مدرسه نیستید...
-چرا میتونم پاترون! پروفسور مرلین شب پیش در گذشت...پس قانون این اجازه رو بهم میده تورو به کلانتری بفرستم!
-چیـ....
-خانم لوعیس میتونید برین من پاترونو با خودم میبرم از این لحظه مورد بازجویی قرار میگیره...
و بعد از بازوی ایان کشید و برد...
*****
ایان با عجله بلند شد و گفت: توضیح میـ...
-ساکت!(فریاد)
کاراگاه با غضب گفت: کار تو بود مگه نه؟
جیمی بلند شد و گفت: نه! صبر کنین...
استاد لوعیس با فریاد گفت: لطفا بیرون آقای کانراد! و شما خانم گرنز و خانم لیانگ! به اندازه کافی برای مدرسه دردسر درست کردید ؛ همین حالا میرید دفتر من! آقای پاترون هم برای بازجویی با کارآگاه آلتر به کلانتری میرن!
شین تا دهن باز کرد چیزی بگه استاد لوعیس فریاد زد: بیشتر از این خودتونو به اخراج نزدیک نکنید! برین...
هرسه با نگاهی نگران ایان رو نگاه کردن و بعد به دفتر استاد لوعیس رفتن؛
-نمیتونید اینکارو بکنید! شما مدیر مدرسه نیستید...
-چرا میتونم پاترون! پروفسور مرلین شب پیش در گذشت...پس قانون این اجازه رو بهم میده تورو به کلانتری بفرستم!
-چیـ....
-خانم لوعیس میتونید برین من پاترونو با خودم میبرم از این لحظه مورد بازجویی قرار میگیره...
و بعد از بازوی ایان کشید و برد...
*****
۱.۲k
۱۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.