جنون ارواح پارت 2
کوک ویو
بیدار شدم ولی دیدم رائون کنارم نیست
بلند شدم و کل خونه رو گشتم ولی نبود
فکر کردم رفته بیرون
رفتم صبحونه بخورم که گوشیم زنگ خورد
- الو ؟
ناشناس : چرا به حرفام گوش ندادی ؟
- چی ؟ کی هستی ؟
ناشناس : همونی که تهدیدت کرد
- چیییی
ناشناس : بهت که گفتم میکشمش ، چرا جدی نگرفتی ؟
- رائون کجاااستتت
ناشناس : تو باغه
گوشی رو قطع کردم و بدوبدو رفتم باغ
با دیدن بدن خونی و بی جون رائون دست و پام سست شد
این ... همش ... تقصیر منه !
-راااائووووننننن
- رائون بلند شو توروخداااا ، منو تنها نزارر
+ ک کوک
- ر ا رائون خوبی ؟
+ کوک ... مراقب .... خ خودت ب باش
و چشماش رو برای همیشه بست
- راائونننن نههه😢😭😭😭
ادمین ویو
از اون روز بود که جونگ کوک دیگه اون جونگ کوک سابق نشد !
توی تشییع جنازه حدود دو بار غش کرد
بعد از اون هم دوماه کامل از خونه بیرون نرفت
توی اون دوماه هم کاملا دیوونه شده بود
نمیذاشت هیچکس وارد خونه بشه
همش به عکس رائون نگاه میکرد و گریه میکرد
البته نه گریه معمولی ! گریه شدیدددد
گاها به خودش آسیب میزد و خودش رو زخمی میکرد و به زخماش میخندید
عین روانی ها !
همش خودزنی میکرد و هذیون میگفت
حتی چهار بار سعی در خودکشی داشت ولی هر چهاربار ناموفق بود
توی همون دوماه به زور خودشو با روان گردان های مختلف مثل محرک و ضد روان پریشی نگه داشته بود
ولی هیچکدوم نتیجه نداده بود
دلیل اصلی افسردگیش عذاب وجدانش بود ، چون فکر میکرد رائون به خاطر اون مرده
وقتایی که معمولا ناراحت بود نمیذاشت کسی بیاد پیشش
بجز برادر بزرگش جونگ هیون !
اون همیشه به دادش میرسید
و اون الان کانادا بود
فکر میکنید الانم کمکش میکنه ؟
بیدار شدم ولی دیدم رائون کنارم نیست
بلند شدم و کل خونه رو گشتم ولی نبود
فکر کردم رفته بیرون
رفتم صبحونه بخورم که گوشیم زنگ خورد
- الو ؟
ناشناس : چرا به حرفام گوش ندادی ؟
- چی ؟ کی هستی ؟
ناشناس : همونی که تهدیدت کرد
- چیییی
ناشناس : بهت که گفتم میکشمش ، چرا جدی نگرفتی ؟
- رائون کجاااستتت
ناشناس : تو باغه
گوشی رو قطع کردم و بدوبدو رفتم باغ
با دیدن بدن خونی و بی جون رائون دست و پام سست شد
این ... همش ... تقصیر منه !
-راااائووووننننن
- رائون بلند شو توروخداااا ، منو تنها نزارر
+ ک کوک
- ر ا رائون خوبی ؟
+ کوک ... مراقب .... خ خودت ب باش
و چشماش رو برای همیشه بست
- راائونننن نههه😢😭😭😭
ادمین ویو
از اون روز بود که جونگ کوک دیگه اون جونگ کوک سابق نشد !
توی تشییع جنازه حدود دو بار غش کرد
بعد از اون هم دوماه کامل از خونه بیرون نرفت
توی اون دوماه هم کاملا دیوونه شده بود
نمیذاشت هیچکس وارد خونه بشه
همش به عکس رائون نگاه میکرد و گریه میکرد
البته نه گریه معمولی ! گریه شدیدددد
گاها به خودش آسیب میزد و خودش رو زخمی میکرد و به زخماش میخندید
عین روانی ها !
همش خودزنی میکرد و هذیون میگفت
حتی چهار بار سعی در خودکشی داشت ولی هر چهاربار ناموفق بود
توی همون دوماه به زور خودشو با روان گردان های مختلف مثل محرک و ضد روان پریشی نگه داشته بود
ولی هیچکدوم نتیجه نداده بود
دلیل اصلی افسردگیش عذاب وجدانش بود ، چون فکر میکرد رائون به خاطر اون مرده
وقتایی که معمولا ناراحت بود نمیذاشت کسی بیاد پیشش
بجز برادر بزرگش جونگ هیون !
اون همیشه به دادش میرسید
و اون الان کانادا بود
فکر میکنید الانم کمکش میکنه ؟
۱۴.۰k
۰۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.