عشق بیان نشده. part 7
شب که شد میرم خونه ا.ت و تهیونگ و به تهیونگ سیانور میدم .
خوشحالم که ابزار نفوذ به خونشونو دارم.
شب
وقتش شده بود رفتمو با استفاده از وسایلی که داشتم وارد خونه شدمو رفتم تو اتاقشون دیدم ا.ت تو بغل تهیونگه.
کوک:ای حرومزاده بیشعور امشب دیگه کارت تمومه.
رفتم جلو و با سیانور تهیونگو کشتم ولی وقتی خواستم برم بیرون از خونه یهو ا.ت موهامو کشیدو چن تار از موهام کنده شد.
ا.ت:هعیییی دزد احمق چه غلطی داشتی میکردی برگرد ببینم تهیونگ بیدار شو اونو بیرون کن.
ویو ا.ت
تهیونگ بیدار نشد.
دوباره صدا زدم.
ا.ت:تهیونگ؟تهیونگگگگگگگگگ بیدار شوووو چشاتو وا کننننن😭😭
ویو کوک
خداروشکر ا.ت نتونست تشخیص بده که یارو من بودم چون اتاق خیلی تاریک بود.
سریع با ماشینم برگشتم خونه حتی کارت اتاقی که اجاره کرده بودمم تحویل ندادم.
فردا.
ویو ا.ت
تا صب داشتم تهیونگو صدا میزدم دیدم اصا بیدار نمیشه زنگ زدم انبولانس اومد تهیونگو برد بیمارستان خودمم با ماشینمون رفتم.
دوساعت بعد
دکتر اومد بیرون
ا.ت:اقای دکتر حالش خوبه؟
👨🏻⚕:متاسفم
ا.ت:متاسفی؟ینی چی متاسفی؟تو اینجا چه غلطی میکنی؟چرا نتونستی نحاتش بدی😭
👨🏻⚕:شرمندم ولی مستر کیم قبل اینکه بیان بیمارستان فوت کردن.
ا.ت:یاد اتفاقات دیشب افتادم .اون یارو داشت یه چیزی میداد به تهیونگ.
همه قضیه دیشبو تعریف کردم.
👨🏻⚕:خب ما باید ایشونو عمل و چک کنیم تا بفهمیم که اون مرد ناشناس چی داد به اقای کیم و اگه همچین چیزی بود برین کلانتری و شکایت کنین و هر طور شده یه مدرک برای ایکنه اونا حرفتونو باور کنن داشته باشین
ا.ت:مدرکو هرجور شده جور میکنم تا انتقام تهیونگمو از اون بیشعور بگیرم😭
برگشتم خونه ولی تهیونک بیمارستان بود .
داشتم اتاقو میگشتم تا یه مدرک پیدا کنم که یهو...
خوشحالم که ابزار نفوذ به خونشونو دارم.
شب
وقتش شده بود رفتمو با استفاده از وسایلی که داشتم وارد خونه شدمو رفتم تو اتاقشون دیدم ا.ت تو بغل تهیونگه.
کوک:ای حرومزاده بیشعور امشب دیگه کارت تمومه.
رفتم جلو و با سیانور تهیونگو کشتم ولی وقتی خواستم برم بیرون از خونه یهو ا.ت موهامو کشیدو چن تار از موهام کنده شد.
ا.ت:هعیییی دزد احمق چه غلطی داشتی میکردی برگرد ببینم تهیونگ بیدار شو اونو بیرون کن.
ویو ا.ت
تهیونگ بیدار نشد.
دوباره صدا زدم.
ا.ت:تهیونگ؟تهیونگگگگگگگگگ بیدار شوووو چشاتو وا کننننن😭😭
ویو کوک
خداروشکر ا.ت نتونست تشخیص بده که یارو من بودم چون اتاق خیلی تاریک بود.
سریع با ماشینم برگشتم خونه حتی کارت اتاقی که اجاره کرده بودمم تحویل ندادم.
فردا.
ویو ا.ت
تا صب داشتم تهیونگو صدا میزدم دیدم اصا بیدار نمیشه زنگ زدم انبولانس اومد تهیونگو برد بیمارستان خودمم با ماشینمون رفتم.
دوساعت بعد
دکتر اومد بیرون
ا.ت:اقای دکتر حالش خوبه؟
👨🏻⚕:متاسفم
ا.ت:متاسفی؟ینی چی متاسفی؟تو اینجا چه غلطی میکنی؟چرا نتونستی نحاتش بدی😭
👨🏻⚕:شرمندم ولی مستر کیم قبل اینکه بیان بیمارستان فوت کردن.
ا.ت:یاد اتفاقات دیشب افتادم .اون یارو داشت یه چیزی میداد به تهیونگ.
همه قضیه دیشبو تعریف کردم.
👨🏻⚕:خب ما باید ایشونو عمل و چک کنیم تا بفهمیم که اون مرد ناشناس چی داد به اقای کیم و اگه همچین چیزی بود برین کلانتری و شکایت کنین و هر طور شده یه مدرک برای ایکنه اونا حرفتونو باور کنن داشته باشین
ا.ت:مدرکو هرجور شده جور میکنم تا انتقام تهیونگمو از اون بیشعور بگیرم😭
برگشتم خونه ولی تهیونک بیمارستان بود .
داشتم اتاقو میگشتم تا یه مدرک پیدا کنم که یهو...
۴.۴k
۰۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.