مافیای من part 15
لانا: چییی یعنی توهم بهم خیانت کردی هققق
لونا: نه من... نههه نرو
که یهو لانا بدو بدو رفت بالا تا رسید به پشت بوم
لانا: خدایا این چه وضعشه خواهر تنیه من بهم نگفته که کوک رو دوست داره(داد و گریه)
پسر: چته چرا بیدارم میکنی دختر
لانا: تو دیگه کی هستی
پسر: جی وون هستم 18 سالمه میرم مدرسه توی اکتبر(مهر)
لانا: چه عجیب منم 18 سالمه
جی وون: خوشبختم از اشنایی باهات میای دوست شیم
لانا: اره شماره ام 0518645321(یک چیزی تصور کنید منم نوشتم اما الکیه)
کوک: لانا، این پسره کیه(عصبانی)
لانا: این دوستمه اسمش جی وونه
کوک: مگه نگفتم با پسرا حرف نزنی
لانا: این فقط یک دوسته بخدا اونجوری نیست که تو فکر میکنی
کوک: با من میای
لانا: ولم کنننن
لونا:(یقه اشو گرفته) اهای مردک چطور به خودت اجازه میدی دسته خواهرم رو محکم بکشی هاننن؟
لانا: ولش کن(لونا رو هل داد) من خواهری به نام لونا ندارم بفهم(دستشو گرفت و رفت)
لونا: واستا دارم برات شوکولاته بی حیا فقط صبرکن
شوگا: چیه؟ چیشد مردی؟
لونا: میای یک بازی
شوگا: چی بازی؟
لونا: میریم اینجا (لبه ی ساختمون) هرکی خودشو زودتر پرت کرد یک میلیارد میبره
شوگا: باشه
کوک: دست نزن
لانا: ببین میدونم اشتباه کردم اما قول میدم هیچ وقت دیگه نکنم ببخشم
کوک: بشین
لانا: اهای کوک انقدر تند نرو
کوک: خفه شو بی شعور(داد)
از زبان نویسنده
کوک انقدر تند میروند که داشت میرفت تو دیوار ولی لونا رفت روی پای کوک و فرمون رو از این رو به اون رو کرد و کوک هم تحمل نداشت
کوک: من دیگه نمیتونم همینجا کار رو میکنیم
لانا: نه تو به هیچ وجه این کارو نمیکنییی
کوک:(لباسای خودشو و لانا رو در میاره و کارهای خوب میکنن فکر کنم دوازده راند رفتن و لانا و کوک مال هم دیگه شدن)
لانا: بیشعوه احمق این چه کاریه
کوک: خوب کاری کردم
.......
شوگا: این کاره خوبی نیست دارم میگم
لونا: چرا؟ مشکلی نداره فوقش میوفتی روی یکی و میلیارد پول میگیری
شوگا: اینم یک حرفیه حالا بریم ولش کن ۱،۲،۳
لونا:(تا سه رو گفت لونا از پشت گردن شوگا گرفت میخثاست پرتش کنه ولی شوگاهم دست لونا رو گرفت و هردو افتادن روی دوتا مرد کچل)
مرد کچل ۱:اییی کلم واستین عوضیا
مرد کچل ۲:چرا واستادی برو دنبالشون
لونا: بدو که قراره بمیریم
شوگا: پیرمردای کچل راه افتادن بدوووو
.....(🖤I have nothing more to say🖤)
لونا: نه من... نههه نرو
که یهو لانا بدو بدو رفت بالا تا رسید به پشت بوم
لانا: خدایا این چه وضعشه خواهر تنیه من بهم نگفته که کوک رو دوست داره(داد و گریه)
پسر: چته چرا بیدارم میکنی دختر
لانا: تو دیگه کی هستی
پسر: جی وون هستم 18 سالمه میرم مدرسه توی اکتبر(مهر)
لانا: چه عجیب منم 18 سالمه
جی وون: خوشبختم از اشنایی باهات میای دوست شیم
لانا: اره شماره ام 0518645321(یک چیزی تصور کنید منم نوشتم اما الکیه)
کوک: لانا، این پسره کیه(عصبانی)
لانا: این دوستمه اسمش جی وونه
کوک: مگه نگفتم با پسرا حرف نزنی
لانا: این فقط یک دوسته بخدا اونجوری نیست که تو فکر میکنی
کوک: با من میای
لانا: ولم کنننن
لونا:(یقه اشو گرفته) اهای مردک چطور به خودت اجازه میدی دسته خواهرم رو محکم بکشی هاننن؟
لانا: ولش کن(لونا رو هل داد) من خواهری به نام لونا ندارم بفهم(دستشو گرفت و رفت)
لونا: واستا دارم برات شوکولاته بی حیا فقط صبرکن
شوگا: چیه؟ چیشد مردی؟
لونا: میای یک بازی
شوگا: چی بازی؟
لونا: میریم اینجا (لبه ی ساختمون) هرکی خودشو زودتر پرت کرد یک میلیارد میبره
شوگا: باشه
کوک: دست نزن
لانا: ببین میدونم اشتباه کردم اما قول میدم هیچ وقت دیگه نکنم ببخشم
کوک: بشین
لانا: اهای کوک انقدر تند نرو
کوک: خفه شو بی شعور(داد)
از زبان نویسنده
کوک انقدر تند میروند که داشت میرفت تو دیوار ولی لونا رفت روی پای کوک و فرمون رو از این رو به اون رو کرد و کوک هم تحمل نداشت
کوک: من دیگه نمیتونم همینجا کار رو میکنیم
لانا: نه تو به هیچ وجه این کارو نمیکنییی
کوک:(لباسای خودشو و لانا رو در میاره و کارهای خوب میکنن فکر کنم دوازده راند رفتن و لانا و کوک مال هم دیگه شدن)
لانا: بیشعوه احمق این چه کاریه
کوک: خوب کاری کردم
.......
شوگا: این کاره خوبی نیست دارم میگم
لونا: چرا؟ مشکلی نداره فوقش میوفتی روی یکی و میلیارد پول میگیری
شوگا: اینم یک حرفیه حالا بریم ولش کن ۱،۲،۳
لونا:(تا سه رو گفت لونا از پشت گردن شوگا گرفت میخثاست پرتش کنه ولی شوگاهم دست لونا رو گرفت و هردو افتادن روی دوتا مرد کچل)
مرد کچل ۱:اییی کلم واستین عوضیا
مرد کچل ۲:چرا واستادی برو دنبالشون
لونا: بدو که قراره بمیریم
شوگا: پیرمردای کچل راه افتادن بدوووو
.....(🖤I have nothing more to say🖤)
۵.۲k
۲۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.