پارت ۱۳ (heart beat)
باهم رفتیم شهر بازی کلی وسیله سوار شدیم بستنی خوردیم رفتیم چرخ و فلک سوار شدیم خیلی بزرگ بود کوک:بریم اونجا چرخ و فلک عشقم من:بریم رفتیم چرخ و فلک سوار شدیم دوتایی تو یکیش نشستیم کنار هم پولشو داد رفتیم بالا چرخ و فلک میچرخید آروم آروم و یه جا وایستاد تمام شهر زیر پام بود همون موقع جونگ کوک به گونم بوسه ای زد نگاش کردم محکم بغلش کرد من:اونجا خیلی قشنگه کوک:دنیایه اون بیرون قشنگ نیست تو قشنگی از زیبایتم من که هیچ همه دنیا جلوت سر خم میکنن ولی اینو بدون تو فقط مال خودمی فقط من جئون نایکا من:من فقط برایه توام جئون جونگ کوکی لبامو بوسید موهامو نوازش کرد و محکم بغلم کرد چرخ و فلک حرکت کرد و رفت سمت پایین ولی ما همونجوری تو بغل هم مونده بودیم جونگ کوک کمرمو نوازش میکرد و محکم تو آغوشش گرفته بودم حس خوبی داشت حس زندگی حس آرامش به اونا بود که میخواستیم تا خود صبح تو بغل هم بمونیم چون بی نظیر بود
۳۰.۱k
۲۲ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.