pretty savage part 5

* فلش بک فردا محل تمرین *

جنی : ببینم بلدی مبارزه کنی ؟

ته : هِه معلومه 😏

جنی : خیلی خب باید اینجا مبارزه کنی

ته : اوکی ... با کی؟ با تو ؟ یه وقت گریه ات نگیره گربه وحشی 🥺😂

جنی : نه ، باید با ایشون مبارزه کنی ( به مردی که کنارشون وایستاد اشاره کرد )
هنوز در حدی نیستی که بهت افتخار مبارزه بدم... 😏

ته : 😐🙄

* ته ویو *
با اون مرده شروع کردم به مبارزه اول یه مشت بهم زد که احساس کردم فکم جا به جا شد 😵 ولی بعد با یه بارانداز انداختمش زمین و چند تا مشت و لگد زدم و بلاخره بردم 🥵🤕

جنی : 😶

ته : چیشد ... از شدت قوی و خفن بودن من هنگ کردی که اینجوری نگا میکنی 😏

جنی : نه اتفاقا ، برعکس باید زودتر از اینا شکستش میدادی خیلی لفت دادی ... حریفت تازه کار بود 😐

ته توی دلش : این الان تازه کارشون بود مثلا 😬

جنی : چیزی گفتی ؟
ته : نه هیچی ...
جنی : خب بیا بریم سالن تیر اندازی


* ته ویو *

گفت بریم تیر اندازی و رفتیم توی سالن مجهز با هر نوع اسلحه ای که فکرشو بکنین ...
جنی یه وینچستر برداشت و شروع کرد به تیر زدن . همه تیر هاش هم به هدف خورد 😳👏🏻
منم نخواستم کم بیارم پس یه کلاش این کوف ( اسم یه اسلحه هست ) گرفتم و تیر اندازی کردم و همش خورد به هدف 😌


بعد از یه روز تمرین سخت و مرور قوانین مافیا ها بلاخره آماده شدیم و فردا قراره به عنوان عضو مافیا کارمون وشروع کنیم...