ℂ𝔸𝔽𝔼𝔼𖦹ꨄ︎ 𝚙𝙰𝚁𝚃⑧
نویا=بریییییم
ا/ت=چیزه واستا نویا
نویا=بله؟
ا/ت=ولی من خجالت میکشمممم
نویا=پدرشوهر؟😐😂
بیشتر سرخ میشی
ا/ت=منو بیشتر خجالت زده میکنی منو نامجون فعلا دوس دختر دوس پسریییم🙈
نویا=یااااا زن داداش😂
ا/ت=نویاااااااا🙈🙊😂
نامجون در و بازمیکنه
نامی=آ...آیگو..نویا...برو پایین تا ماهم بیایم
نویا=بشششششش
نویا میره و نامی و در و میبنده و بغلت میکنه
نامی=خانومه خجالتی...همه حرفاتونو شنیدم😂
ا/ت=یاااا
نامی=ها خجالت میکشی زنه من باشی؟
ا/ت=گستااااااااخ😐بزنم دره باسنشااااا😐
نامی یکی میزنه دره باسنت توهم ناخوداگاه یکی میزنی تو گوشش
نامی صورتش و یمگیره و میخندی و اونم میخنده😂
نامی=دستت سنگینههههه😂
ا/ت=وووییییی ببخشید😂
نامی=عیب نداره بریم...😂💜
میری و با باباش سلام و علیک میکنی و میشینین
باباش=فک نمیکردم نامجون یه همچین دختره خوب و قشنگی پیدا کنه
ا/ت=مرسی😊🌈
نویا=ولی زن داداش..یچیزی جدی بگو...چجوری عاشقه این زرافه شدی؟
نامجون یه خفه شوی خاصی و چشاشه
نویا=بوگووووو
مامانش=نویا🙄
باباش=نه خو بزار بگه دختر به این خانومی چجوری اومده با این اسکله خرابکار
نمی=بابااااااااا😐
باباش=کوفت
نویا=بگو دیگههه
ا/ت=آم😅خب.....همه چیش.....همه چیشو دوست دارم
نامجون یه لبخنده از خود راضی به نویا میزنه و ابروهاش و یمده بالا پایین
نویا=من مطمئنم یا یچیزی زدی یا مجبورت کرده اینجوری بگی😂
ا/ت=نه بخدا😂
مامانش=نویاااا اذیت نکن پسرم به این آقایی...بیاین شام آمادس
نشستی غذا خوردی
نامجون انگاری خیلی دوس داشت غذارو تاحالا چهارتا بشقاب خورده
آبگوشتم که ظهر خورد
ولی...خیلی کم...
نکنه از غذام خوشش نیومده بود
پسرا که هرکدومشون دو سه تا کاسه خورون
ولی نامجون ه کاسه اونم به زور
یکم عصبی شدم و نسبت به نامجون بی محل شدم
بعده یکم حرف زدن رفتیم خونه و نامجون کتش و دراورد و با عصبانیت رفتم نشستم رو مبل
نامی=چیشده چرا لج کردی؟
ا/ت=غذام و دوس نداشتی میتونستی بگی!😒
نامی یه نفسه عمیق میکشه و میاد کنارت
گردنت و میبوسه
نامی=ببخشید...از این به بعد هرچی درست کنی تا تهش و میخورم
ا/ت=بحثم این نیست...میگم من که بهت گفتم تو آبگوشت چی هست چی نیست...چرا گفتی دوسش نداری؟
نامی=ببخشید دیگه...خیلی ذوق داشتی منم چیزی نگفتم...
نامی محکم لپت و میبوسه و میرین میخوابین
پس فردا بلیطه ایران و داشتین و تو از الان شروع کرده بودی به جمع کردن
خیلی ذوق داشتی
فردا صبح
دیدی نامجون کنارت نیست
و صدای خنده از تو حال میاد
سوتینت و پوشیدی و لباست و تنت کردی و رفتی تو حال دیدی پسرا اومدن
ا/ت=آآآآآآآآآآ سلام....
پسرا=سلام...
ا/ت=من برم مسواک بزنم دست صورتم بشورم بیام😂
میری کارات و میکنی
بحثتون داغ بود که یهو
جیمین یهو محکم زد رو میز
نامی=عهههه چته😐
جیمین=ا/ت من عاشقتم!
جین=هاااا؟...منم عاشقشم!
کوکی=شوخی قشنگی بود ولی منم عاشقشم
ته=برین بابا منم عاشقشم
هوبی=هه هه هه خندیدم خو منم عاشقشم
شوگا=بسه من اول عاشقش بودم!
تو نامجون=😦
نامی=ولی منو ا/ت...رابطه داریم..😐
کوک=هه هه هه هه نمکدون😂
ا/ت=جدی میگه😐
ا/ت=چیزه واستا نویا
نویا=بله؟
ا/ت=ولی من خجالت میکشمممم
نویا=پدرشوهر؟😐😂
بیشتر سرخ میشی
ا/ت=منو بیشتر خجالت زده میکنی منو نامجون فعلا دوس دختر دوس پسریییم🙈
نویا=یااااا زن داداش😂
ا/ت=نویاااااااا🙈🙊😂
نامجون در و بازمیکنه
نامی=آ...آیگو..نویا...برو پایین تا ماهم بیایم
نویا=بشششششش
نویا میره و نامی و در و میبنده و بغلت میکنه
نامی=خانومه خجالتی...همه حرفاتونو شنیدم😂
ا/ت=یاااا
نامی=ها خجالت میکشی زنه من باشی؟
ا/ت=گستااااااااخ😐بزنم دره باسنشااااا😐
نامی یکی میزنه دره باسنت توهم ناخوداگاه یکی میزنی تو گوشش
نامی صورتش و یمگیره و میخندی و اونم میخنده😂
نامی=دستت سنگینههههه😂
ا/ت=وووییییی ببخشید😂
نامی=عیب نداره بریم...😂💜
میری و با باباش سلام و علیک میکنی و میشینین
باباش=فک نمیکردم نامجون یه همچین دختره خوب و قشنگی پیدا کنه
ا/ت=مرسی😊🌈
نویا=ولی زن داداش..یچیزی جدی بگو...چجوری عاشقه این زرافه شدی؟
نامجون یه خفه شوی خاصی و چشاشه
نویا=بوگووووو
مامانش=نویا🙄
باباش=نه خو بزار بگه دختر به این خانومی چجوری اومده با این اسکله خرابکار
نمی=بابااااااااا😐
باباش=کوفت
نویا=بگو دیگههه
ا/ت=آم😅خب.....همه چیش.....همه چیشو دوست دارم
نامجون یه لبخنده از خود راضی به نویا میزنه و ابروهاش و یمده بالا پایین
نویا=من مطمئنم یا یچیزی زدی یا مجبورت کرده اینجوری بگی😂
ا/ت=نه بخدا😂
مامانش=نویاااا اذیت نکن پسرم به این آقایی...بیاین شام آمادس
نشستی غذا خوردی
نامجون انگاری خیلی دوس داشت غذارو تاحالا چهارتا بشقاب خورده
آبگوشتم که ظهر خورد
ولی...خیلی کم...
نکنه از غذام خوشش نیومده بود
پسرا که هرکدومشون دو سه تا کاسه خورون
ولی نامجون ه کاسه اونم به زور
یکم عصبی شدم و نسبت به نامجون بی محل شدم
بعده یکم حرف زدن رفتیم خونه و نامجون کتش و دراورد و با عصبانیت رفتم نشستم رو مبل
نامی=چیشده چرا لج کردی؟
ا/ت=غذام و دوس نداشتی میتونستی بگی!😒
نامی یه نفسه عمیق میکشه و میاد کنارت
گردنت و میبوسه
نامی=ببخشید...از این به بعد هرچی درست کنی تا تهش و میخورم
ا/ت=بحثم این نیست...میگم من که بهت گفتم تو آبگوشت چی هست چی نیست...چرا گفتی دوسش نداری؟
نامی=ببخشید دیگه...خیلی ذوق داشتی منم چیزی نگفتم...
نامی محکم لپت و میبوسه و میرین میخوابین
پس فردا بلیطه ایران و داشتین و تو از الان شروع کرده بودی به جمع کردن
خیلی ذوق داشتی
فردا صبح
دیدی نامجون کنارت نیست
و صدای خنده از تو حال میاد
سوتینت و پوشیدی و لباست و تنت کردی و رفتی تو حال دیدی پسرا اومدن
ا/ت=آآآآآآآآآآ سلام....
پسرا=سلام...
ا/ت=من برم مسواک بزنم دست صورتم بشورم بیام😂
میری کارات و میکنی
بحثتون داغ بود که یهو
جیمین یهو محکم زد رو میز
نامی=عهههه چته😐
جیمین=ا/ت من عاشقتم!
جین=هاااا؟...منم عاشقشم!
کوکی=شوخی قشنگی بود ولی منم عاشقشم
ته=برین بابا منم عاشقشم
هوبی=هه هه هه خندیدم خو منم عاشقشم
شوگا=بسه من اول عاشقش بودم!
تو نامجون=😦
نامی=ولی منو ا/ت...رابطه داریم..😐
کوک=هه هه هه هه نمکدون😂
ا/ت=جدی میگه😐
۳۷.۷k
۰۹ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.